چرا تو خانواده ی آدامز...

چرا تو خانواده ی آدامز

در این صحنه ما خانواده آدامز در حال گوش دادن قصه ی پدرشون میکنیم که مهم نیست

اما بعد چستر (عموی خانواده آدامز) میاد و خاطره ی اون شب که میره به ونزدی سر بزنه رو میگه(منظور بیمارستانه ونزدی تازه به دنیا آمده بود)

میگه که داشته دنبال دستشویی میگشته و اشتباهی....

اشتباهی وارد اتاق بخش کودکان میشه لامپ بخش کودکان رو میزنه

و همه بچه ها بیدار میشن و گریه میکنن

اما اون براش مهم نبوده می ره تا ونزدی رو ببینه اما قبل از اینکه بتونه اون رو ببینه....

به گفته خودش صدای بچه ها کلافش میکنه

اما دقیقه وایسید این قسمت خانواده ی آدامز مگه در مورد این نیست که ونزدی فکر میکنه آدامز نیست و می ره پیش یه خانواده دیگه زندگی میکنه و بعد میفهمه آدامزی بوده؟

خب ما میتونیم راحت تو دقیقه ی ۲۵ همه چی رو بفهمیم اون موی ونزدیه

خب مدرک دقیق تر میخوای خب چستر برای آروم کردن بچه ها اونا رو پرت میکنه تو هوا و جا به جا میکنه و اون کیه تو بخش آدامز خوابیده 😀

و این شک ما رو بیشتر میکنه که ونزدی بچه ی جابه جایی بوده اما اینطور نیست

مخصوصا وقتی چستر میگه:(مطمئنم همه رو گذاشتم سر جا شون تقریبا )بعد یه بچه روی زمین مونده بود😐😐😐😐😐😐

بنظرتون همش عمدی بوده؟