
قدرتی عظیم در وجود هر فرد نهفته است...فقط کسانی که فرق میکنند، پیدایش کردند...

ابیگل :نفر اول، esfj ...خب..این معجون برای توعه...اسمش پُروچِیسِس چیبوم عه...یا همون معجون غذا ساز،میدونم آذوقه ندارید اونجا به کارتون میاد... esfj:خب این چطور کار میکنه؟ ابیگل:فقط یک قطره از اون رو روی زمین بریز و در حالی که این کارو میکنی روی غذایی که میخوای تمرکز کن...نفر دوم، isfj...میدونم که در وجودت نجات بخشی وجود داره...البته اون معجون بهم گفت...اسمش مِیدی کامِن عه...به زبان ساده تر معجون شفابخشِ،هر زخم و دردی رو درمان میکنه،فقط کافیه فردی که اونو میخوره زنده باشهisfj:یعنی این فقط برای یک نفره؟ابیگل:نه برای هر نفر یک قطره کافیه!...نفر سوم،estj...سلاحی که تورو صدا میزنه میگه دوست داری از همه چیز با خبر باشی ولی همه چیز با سرعت همیشگی زمان یکم سخته درسته؟.. estj:دقیقا همینطوره...ابیگل:پس این دستبند اسلوموشن کننده ی زمان برای تو، دوحالت داره،میتونی همه رو اسلوموشن کنی و خودت با سرعت همیشگی زمان باشی،یا میتونی هرکس رو که میخوای اسلوموشن کنی. estj با لبخندی تقریبا شیطانی میگه:بنظر جالب میاد!...ابیگل : همینطوره!...نفر چهارم،istj...خب تو برای تیر اندازی با سلاح زاده شدی درسته؟...گذشته ی تو همینو میگه،میدونم تیر اندازی قهاری...پس این m16 برای تو، هیچ وقت تیرش تموم نمیشه!.istj سلاح رو میگیره و میگه:واقعا زیباست! ابیگل: دقیقا

نفر بعدی،esfp...خب esfp معجونی تورو صدا میکنه،از نظر اون تو گاهی نیاز به امید و راهی جدید پیدا میکنی!...اسمش پُرومیسوم پاتسیو عه...به زبان ساده یعنی معجون امید بخش...برای توعه در موقعیت حساس و ترسناک بهت شانس میده و راه درست رو نشونت میده esfp:ازت ممنونم!...نفر بعدی،istp...خب تو در شناخت سلاح های متفاوت سر رشته داری istp:درسته ولی تو از کجا میدونی؟ ابیگل:من نمیدونم سلاح اینو میگه...این دست بند میتونه هر سلاحی رو برات احضار کنه!..البته تا وقتی که دستت باشه!...یادت باشه تا جزئی ترین شکل و حالت سلاح رو تصور کنی و بعد احضارش کنی!...istp:حله!..ابیگل:نفر بعدی،estp،خب تو توی وجودت جنگاوری و شجاعته!پس این شمشیر افسانه ای برای تو!...در قلبش جواهری نهفته که تورو شکست ناپذیر میکنه! این شمشیر تا شو عه و زمانی که نیازش نداری فقط فقط دسته ش باقی میمونه و خودش توی دسته ش میره...در راه درست ازش استفاده کن estpلبخندی میزند و میگوید:بهترین شخص برای این سلاح من هستم مطمئن باش!...ابیگل: مطمئنم!...نفر بعدی،isfp،خب من میدونم تو همیشه میترسی دشمن بیش از حد بهت نزدیک بشه!این دست بند برای تو!...میتونه دورت ی حباب غیر قابل نفوذ بسازه!...میتونی هرکسی رو توش جا بدی!...فقط کافیه روش تمرکز کنی! Isfp سری به نشانه ی تایید تکان میدهد و میگوید: حتما!...

نفر بعدی،entp.خب entp...من میدونم تو همیشه دوست داری بدونی هرچیزی واقعا چیه!و حقیقتش برات مهمه،entp:عِی..تقریبا همینطوره ابیگل:این عینک برای توعه اگ..entp وسط حرف ابیگل میپرد و میگوید:به estp ی شمشیر خفن دادی بعد من باید بشینم با عینک کتاب بخونم!؟...ابیگل نفسی عمیق میکشد و میگوید:این عینک ذات حقیقی هرچیزی رو نشون میده و جادو رو تشخیص میده...این کارا رو شمشیر هم انجام میده؟ entp:بنظر جالب میاد...ولی دیگه چیز دیگه ای منو صدا نمیزنه!؟ابیگل: نه و حالا لطفا هرچه سریع تر برو بیرون و بگو entj بیاد تو entp:باشه بابا چرا ترش میکنی!... entj:خب سلاح من چیه؟ابیگل:تو عاشق رهبری کردن بقیه ای و این توی ذات توعه! پس توش ماهری!...شما به نقشه نیاز دارید!...اینم سلاح تو! این نقشه یک نقطه ی بنفش داره که شمایید! و نقطه چین هایی تا یک ضربدر که مقصدی عه که باید باشید!...این نقشه همیشه تغییر میکنه و فقط نقشه ی جزیره نیست!...موفق باشید،نفر بعدیintp، تو باهوشی! و فردی مثل تو اگر توسط جادو گران پیش رو تون تلسم بشه برای همه خطرناکه! پس این گردن بند ضدجادو برای تو!...جادو و تلسم رو خنثی میکنه!...فقط زیر لباست مخفی ش کن چون اونا نباید ببیننش!intp:حله...ابیگل:خوبه...نفربعدی،intj،خب تو نمیتونی معماهای بی جواب و در های بسته رو تحمل کنی! پس این انگشتر برای تو! میتونی از دیوار رد بشی و از اون بهتر جلوی چشم دشمن ها غیب شی و به جستجوی جواب ادامه بدی! Intj: از اعتراف کردنش منتفرم ولی واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم!

ابیگل:نفر بعدی،enfj،خب تو دقیقی،شجاعی،میخوای از همه محافظت کنی اما در عین حال کنارشون باشی! پس یه تیر و کمان برای تو گزینه ی مناسبیه!میتونی از راه دور دشمن رو از بین ببری!... enfj:عالیه!ابیگل:دقیقا!خب، نفر بعدی،infp..خب infp،میدونم تو گاهی میخوای تغییر ظاهر بدی تا همه متوجه دردی که داری نشن!...این تو دست بند رو بگیر و هر کدوم رو توی یک دستت بکن!...میتونی باهاشون به ظاهر هر کسی تبدیل بشی فقط اون موقع رنگ دستبند از بنفش به سبز تغییر میکنه! Infp:یعنی میتونم گوربه هم بشم؟ابیگل خنده ای از روی تعجب میکند و میگوید:خودت باید کشف کنی! نفر بعد،infj،خب تو گاهی نیاز داری در لحظه جایی جز جایی که هستی باشی!..اما نمیتونستی! Infj:در واقع نمیتونم! ابیگل:نه!از الان میتونی! دستبند تله پورت کننده برای توعه! Infj:اوه خدای من! واقعا عالیه!ابیگل :حواست باشه! جا نزن! ازش به درستی استفاده کن!..infj:قول میدم! ابیگل:خوبه!...نفر اخر، enfp...خب ،عام...چرا هیچ سلاحی تورو صدا نمیزنه! من میگم:خدایی!؟...خب یکم بیشتر گوش کن شاید صدا زد🥺ابیگل:یه گردنبنده!...تاحالا ندیده بودمش! ..ابیگل میره و گردنبند رو پیدا میکنه و میاره.. -خب این کارش چیه؟! ابیگل:باید کشف ش کنی!...اون قدرتمنده علامت بی نهایت روش حکاکی شده، ولی چیزی به من نمیگه! سری به نشانه ی تایید تکون میدم و میگم:مطمئنم به من میگه!...فقط زمان میبره!...
همه جلوی پنجره ی عجیب و بزرگ کلبه ی ابیگل جمع میشیم، ابیگل:خب تقریبا آماده اید! Infj:تقریبا؟! ابیگل:باید لباس هاتونو عوض کنید!...با این لباس ها همون اول معلوم میشه که غریبه اید! و ناگهان جلوی هرکدوم مون لباس هایی ظاهر میشه، شبیه لباس های اسطوره های جنگ،نمیخوام نشون بدم که ذوق زده شدم ولی نمیشه و همه میفهمن! Intj:لطفا یکم اروم باش enfp الان سقف میریزه رو سرمون!تک تک توی اتاق میریم و بعد از نیم ساعت همه آماده ایم!...ابیگل:خب باید از توی این پنجره برید! entj از نقشه استفاده کن بقیه هم حواستون خیلی جمع باشه! اینجایی که دارید میرید با بقیه ی جاهایی که توی عمرتون دیدن کردید خیلی فرق داره!...خیلی!...حواستون به هم باشه و به هم اعتماد کنید!...فقط الف هایی با گوش هایی که خطی قرمز روشونه اونجا زندگی میکنن! اونا واقعا شرور و بی رحمن! اگه دیدشون فقط فرار کنید! Istj پوکر و بی حس میگه:واو عالیه حداقل مرگ مون خفنه!...ابیگل:شما به دلیلی اینجایید! و باید تا آخرش ادامه بدید!...موفق باشید!...همه از ابیگل خداحافظی میکنیم و وارد سرزمین جادو میشیم!...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
لایک ها برسه به ۲۰ پارت بعدی رو میزارم^^
کاور پارت سی پوستر اینجاست کهههه
درسته👀
جشننننننننن
ـــــــــــ
یکی واسه اولین بار
میاد این داستانو میخونه
بعد واسش سوال میشه قضیه این جشن چیه
میخوام بهش بگم برای دونستن این موضوع باید تا پارت ۳۱ بخونی
بعد بری کامنت های پارت ۳۱ رو بخونی
خیلی ممنون از توضیح منشی عزیز🤡☑
وای خدا الان از خوشحالی سکتههه میزنم~
میدونی من خیلی وقته منتظر بودم و الان بعد از مدت ها که البته صدبار همش چک میکردم اما الان دقت کردم دیدم پارت های جدید اومدن منو این همه خوشبختی😍😍😍😍
خوشحالم ک خوشحالت کردم🥲💕
😊
بگو به خدا اگه لایکات به ۲۰ رسید پارت بعدی رو میزاری
اگه رسید و نزاشتی حلالت نمیکنم
بخدا میزارم🤡😂😔
نامرد🤡
🤣🤣😅
قول دادیا
بیتربیوت که شاخ و دم نداره...باشه
؟
😐الان فازت چیه ؟ چرا من بیتربیت شدم ؟
برو خودت کشفش کن🤡😂
😐
نمیخوای داستانتو ادامه بدی زبون داری میتونی بگی 😂
من از اول تا آخر داستانمو نوشتم...توی حافظمه!
مرض داری ما رو منتظر میزاری ؟
شاید🤡😂
دور از شوخی...وقت کنم مینویسم
اوکی
عالی بود دمت گرم
خودا وکیلی؟
همه همچین سلاح های خفنی دارن
این میتونه تلپورت کنه
این ماهیت وسایل رو کشف میکنه
این شکست ناپذیره
اونا به من که میرسه میگه نمی دونم این گردنبند چه کاری انجام میده بو خودت کفشش کن
چه اشتباهی کردم اینو تو حاله ای از ابهام گذاشتما 😔🤡😂
عاقا من همین جا به همه ی enfp های عزیز اعلام میکنم سلاح شون از همه بهتره
ایول🤡
والاه شانس نداریم
بلاخره پارت دادی تا الان هزار بار خوندمش عالیه
اره قورباغه مو قورت دادم!🤡😔
خوشحالم که خوشت اومده:)
های 🩷
حمایت شد از پستتون
خیلییی خوبه بود 🩷
ممنونم میشم به پیج منم یه سری بزنی
تازه اومدم تو تستچی