ممنون که میخونیش.
___________________قبل_________________
کبودی هایی ارغوانی رنگ بر روی دنده های کوچک و بدن لاغر بچه ای کوچک آشکار است.
کانر در حمام افتاده و مچ یکی از پاهایش شکسته است. آرزو میکرد پدرش امروز م*ست به خانه نیاید و اورا از حمام بیرون بیاورد. ولی امشب مثل دو شب قبل پدرش وارد حمام میشود. مادر پسر، شوهرش را نگه میدارد.
_«لطفا تمومش کن. خواهش میکنم»
مرد دستان ظریف همسرش را محکم پس میزند و اورا بر روی زمین پرت میکند و در را پشت سر خود میبندد. زن با چشمان اشک آلود به در بسته حمام خیره میشود و فریاد و ضجه پسرش را از پشت در میشنود.
به قدری دیگر عادی است که از جایی به بعد پسر هم از داد و فریاد دست میکشد.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
لایک شد ممنون میشم داستانم لایک شده !
اسمش دخترک گمشده 🌷
اگه همه ی پارتای داستانم لایک شده «پنج تا فقط پارت داره فعلا» همه پارتای داستانتون لایک میشه 🌷
حتما
ببخشید الا بابای کارن کارن را سوزوند
چیشد یکی اخرش را توضیح میده ممنون میشم
این پارت بخشی از خاطرات بچگی کانره که توش پدرش اونو میسوزونه.
خیلی ممنونم واقعا میتوانی رو دست پوارو بریااا واقعا جذاب و مختصر و تاثیر گذار بود ادامش بده واقعا خوب بود
ممنون
خیلی داستانت خوبه، حتما ادامه بده👍
ممنونم🦋
عالی بود
ممنون🦋
زیبا بود(:
ممنونم✨
لایک شد ممنون میشم لایک کنید پستمو (؛
حتما 🦋
بک میدم
تو نظرسنجیم شرکت میکنی
پستامو لایک میکنی
حمایت؟
حتما 🦋