اون روز خیلی زود تر از روزای قبل بیدار شدم... امروز روز مهمی بود برام روزی که قرار بود تلاش هام نتیجه بده... ساعت تقریبا 5 صبح بود.. چون از دیشب تصمیم گرفته بودم چی بپوشم تونستم زود حاضر بشم.. یه کت و شلوار مشکی با پیرهن سفید ساده... چیزی بود که پوشیده بودم.. چون قرار بود ساعت 8 اونجا باشم 6 راه افتادم که برم... استرس داشتم .. دستام میلرزیدن با خودم گفتم با این وضع نمیتونم رانندگی کنم برا همین زنگ زدم به رفیقم که بیاد دنبالم... راه طولانی بود برا همین ساعت تقریبا 7 و ربع بود که رسیدم به دانشگاه.. وارد سالن دانشگاه که شدم استرسم بیشتر شد.. نه برا اینکه قرار بود دفاع کنم.. برا این بود که امروز میخواستم خودم رو به اون ثابت کنم.. دلم میخواست دلیل این همه بی محلیاشو بدونم.. منظورم از اون استادمه.. اون همیشه بهم بی توجهی میکنه... شاید به خاطر اینه که درسم خوب نیس یا ازم ب. دش میاد نمیدونم ولی به هر حال امروز میخواستم خودم رو بهش ثابت کنم و وقتی نمره هامون رو گفتن دلیلش رو بپرسم
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
43 لایک
جهت حمایت از سازنده🥲
خیلی خوب بود 🌸💖💗🎀
بک؟
جمله ای برا توصیفش ندارم✨🦋
ببین فوق العاده بود🥹
وییییییی من ذوققققققق 🥺🫂❤️🩹
🫠🤍
مثل همیشه بی نقص بود👌🏻👌🏻
خیلی قشنگ مینویسی بیشتر بنویس😊😊
بیا زیر یکی از تستام به دلخواه خودت کامنت بزار پینت کنم بیان ببینن داستاناتو
باشه واقعا ممنونم 🥺❤️🩹🫂
حیحییییییی سلامی دوباره
تو تست بیوگرافیت گذاشتم 🥺🫂
عالی بود 💓💓💓💓
🥲❤️🩹🥺
خیلی خوب مینویسیییی
مرسییییییی عشقمییییی 🥺❤️🩹
عالی بوددد💓💓💓
🥺🥺🫂🫂❤️🩹❤️🩹
خیلی قشنگ بوددددد🥲🥲🥲
مرسییییییی🥺🥺🫂🫂