
همونطور که گفتم شماره قبلم که توش بلک بیتی از پارت یک تا سه بود بسته شد و نمیتونم توش چیزی بنپیسم پس ادامو تو شماره ی دیگم یغنی این پیجمن که توش ببک بیتی پارت چهار رو هم نوشتم و منتشر شده
خب بزیم ادامه 👇👇👇 بی تی اس. بلک پینکو به خپنه رسیوندن بلک پینک سریع و بدو دو به طرف اتاق هاشون رفتن و لباساشونو پوشیدن و اماده شدن برای کاری بیشتر دخترا بعد مهمونی یا جایی رفتن میکنن غیبت کردن جنی سریع تخمه هارو از تو اشپزخونه اورد و جیسو هم کلسه و سینی شروع کردن به تخمه شکستن. و غیبت کردن ( بچه ها باز نگین بلک پینک گروهی نیستن که غیبت کنم اقا من تو هر پارتی که نوشتم گفتم این داستانه و واقعیت نداره پس باز نیاین کامنتا رو بمب هیت به من کنین ) فردای اون روز بلک پینک همشون همونجوری روی کانپه ولو شده بودن و در خانه بی تی اس👇 همشون ساعت پنج صبح بیدار شدن تا برن کیفو به رزی بدن تا یکیشون از سینگلی در بیاد (بازم میگم این فقط و فقط فقظ یک داستانه ) جیمین : کی دمبل های منو برداشته کوکی : من جیمین : بده دمبلامووووو کوکی : نمیدم چون تهیونگم دمبلای منو برداشته جیمین : خب من باچی دمبل بزنم تهیونگ : دادا تو زحمت نکش من خودم دمبل میزنم خودمم میرم دم خونون کیفو بهش میدم و از سینگلی در میام 😎😎 جیمین : اصلا حالا که اینطور شد اللن خودم میرم بهش کیفو میدم وبا ژیر شلواری و زیر پوش دویدی بیرون نامجون : بجای اینکه کیفو ازا بگیره هار تا فحشم بهت میده جیمین : چرا نامجون : یک نگا به ریختت بکن بچه ی یک ساله با این لباسا بیرون نمیره جیمین اومد ذاخل. و. و گفت :جین صبحونه اماده نشد من گشنمههههههههه جین :امادس املته همگی نشستن و شروع به خوردن املتشون کردن و بعد همگی داخل اتاق رفتن و لباس بپوشن بغد از نیم ساعت همشون اومدن و با یک کت شلوار و د پیرهن و کمراوات جلیقه و موهایی که معلوم بود یک سطل ژل روشون خالی شده بیرون اومدن شوگا : زیادی مجلسی نیست پسرداییم عین این لباسو واس دامادیش پوشیده جی هوپ : عیب نداره اینوری راحت تر کخشو میزنیم نامجآن : میگم بچه بیاین واس همشون هدیه بخریم که بجای یکییمون هار تامون شاید از سینگلی در بیایم
جیمین : عالیه همشون. بدو بدو به طرف ماشین رفتن و سوار شدن داشتن به طرف مغازه ها میرقتن که نامجون یکی زد تو سر همشون همشون : وای ژلامممممممممممممممم جین : موهای نازینم میدونی دو قوطی ژل روون خالی کردم و همشون به زار افتادن نامجون: خب خنگولا ساعت پنج صبح کدوم مغازه بازه اخه جی هوپ : حب پس بریم خونه تهیونگ : نه نریم خونه ژلام خراب میشن نامجون : پس همین تو ماشیپن میشینیم تا ساعت هشت بشه جین: تا ساعت هشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت نامجون : مجبوریم دیگه تهیونگ : حب پس جیمین گوشیت رو بده. تا اون موقع بازی کنیم .....جیمین .جیمینی..جیمینا نامجون : جطمینینین کجایی جین : پارک جیمینی جیمینی پارک و همه شرآوع به گشتن دنبال جیمین کردن کوکی : فکر کنم اونو جا گذاشتیم 😂😂😂😂😂😂 نامجون : وای خدا و همه زد زیر خنده شوگا : نخندین نخندین همه ژل هام زیخت. وای نخندین
اعیونگ : واستین نامجون : چرا تهیونگ : خب خنگا اصلا لازم نیست که جیمین رو بیاریم اینجوری یکی از شانس هامون میره و اگه جیمین بیاد میپره جلو در میدونین که سمجیه جین : راس مطگی خب پس میریم تو پارک میشینیم همه رفتنن و تو پارک نشستن تا ساعتهشت بشه وقتی ساعت شت شد همگی سوار ماشین شدن رفتن سمت مغازه تهیونگ یک لباس بنفش نیم تنه حالت و یک دامن خوشگل از جنس همون و یک تل بنفش پر زرق و برق گرفت بزای رزی نامجون یک پک لوازم ارایشی خیلسی خفن رفت واسه جیسو کوکی یک ساعت خیلیی خوشگل سفید طلایی واسه لیسا گزفت و تهیونگ : بچه ها واستین یک کادو دیگه مونده تهیونگ رفت و یک سر همی خیلی شیک ابی و سفید واس جنی. خرید و همه رو حساب کردن و کادو پیچ کزدند وقتی نشستن تو ماشین شوگا گفت : خب کیف کو الان تهیونگ : دست من نبود جین: منم ندیدمش یکدفعه کوک گقت : وای یادم اومد کیف دست جیمین بود نامجون گلزو گرفت تا برسه تا جیمینم بیاره که دید جیمین نیست کوکی : رفت کیفو داد جی هوپ : بدؤووووو برو دکه خونه دخترا وقتی رسیدن دیدن که جیمین دم خونه واستاده و کیف دستشه به همراه چهار تا کادو
هم دستشه و داره زنگ میزنه جیمین از اونر کلشو بیرآن اورد یک زبون درازی گنده برای همه کرد همه اومدن و کنار جسمین ولستادن اما جیمین از اونا جلو تر بود هی پسرا حلو میومدن و حیمین هم جلو تر تا اینکه جیمین کلش تو در بود زنگو زدن و رزی ایفونو زد و گفت بیاین تو تو هانه ی بلک پینک : رزی : بچه ها بذویین. لباسای خوب بپپشین تمام اعضای بیتی اس اومدن ابنجا نمیدونم چیکار دارن جیسو و رزی بیدار بودن فقط. سریع رفتن و. لباس خوب پوشیدن و وقتی دیدن جنی و لیسا بیدار ننیشن خودشون لباسارو تن جنی و لبسا کردن ولی تو این و. بلندشون گردن جوری که اعضا نبینن بزردنشون تو دستشویی تا اب بریزن ذو صورتشون اول لیسا و جنی بیدار دن و. یک کششی بنه خودشون دادن و بعد. فهمیدن که لباس تنشونه همشون شرآع به مسواک کردن کردن تا دهنشون بود نده لیسا : چرا لژنا با کت شلوار عروسی اآمدن جنی : نکنه خبرنگار اومده همشون سریع رفتن پویش اعضا جیسو : سلاام ببخشید دیر اومدیم یک کار هسلی واجب بود که اوانو باید انجام میدادیم نامجون : نه برفایین. حیمین پاش د و حلبو رفت و گفت: سلام رزی. کیفت دیروز تو ماشینمون جا موند برات اوردم ذزی : مرسی اما چرا واس این یکدونه کیف اژن همه لباس پوشیدن مثل لژن میمونین که سه قوطی ژل رو خودتون خالی کرده باشین جیهوپ : خب حدست درست بود لیسا : اونا چیه پشتتون ؟ جین : اینا یک سری کادو هستن که واسه تر کدومتون دو تا گرفتیم
نامجون جلو رفت و گفت : این پک لوازم ارایشی و این کادوی دیگه ( اونی که گیمین هریده بود ). برای تویه جیسو : مرسی ولی چه مناسبتیه ؟ نامجون : مناسبت هاصی نداره و یک لخند پهن و گاشدی هم زد کوک حلو رفت و یکی از کادو هایی که جیمین خریده بود و با اون ساعت طلایی. برداشت و داذ به لیسا : بفرما تزیزم اینا کادو های شما هستن لیسا : وای مرسی خوراکیه ؟؟؟؟ کوک: اممممممم نه خب. غذا نیست لیسا : خبب...... تهیونگ : سیلام جنی جون اینا هم کادوی او. بین کاغذ کادویه. صورتی کادو کردم رنگ مورد تلاقت جنی : آایی دستت درد نکنه ولی ببخشیدا رنگ مورد علاقم سیاهه تهیونگ : در افق محو شد و به سمت اغوش یونگی برگشت و یک دفعه جیمین. جلو اومد و گفت اینم کادویه من به رزی جوننن تازه من براتون یک اهنگ هم نوشتم که میخوام بخونم تمام اعضا. : جانننننننننننننننن تهیونگ( جآری که بلک پینک نشنون : اقا. الان شانس این بیشتر شد که نامجآن : واستا بسرذپرش به من و اونا هم بلند شذن و گفتن ما میخوام براتون یکی از اهنگامونو اجرا کنیم لیسا : میشه فیک لاو رو اجرا کنین من عاشقشم کوکی : ارههههههههه جیمین که قیافش اویرون شده بود گفت : خب میخواین یک بازی کنیم ؟ جیسو : من عاق گیمم جیمین : نه بازی اینطوریه که ما اهنگای شما رو اجرا میکینم شما اهنگای مارو
خب این وپارت تموم شد ببخشید اگه نخندیدین اما تو پارتبعد قراره یک اتفاق خیلی خنده دار بیوفته پس ختمی داستانمون رو لایک کنین. اگه خپاستی به تست های دیگم سر بزنین و ومن رو ذنبیال کنین و حتنمی نظرتون رو درباره این داستان کامنت کنین بازم میگم که این پارت داستان در واقع پارت های دیگش تو اآن یکی پیجم بود که پارت دو و سه و یک توش بودن که اون متاسفانه بسته شد و یا میشه گفت خراب شد و دیگه نمیتونم توش چیز بنویسم پس از این بعد ادمه ی بلک بیتی. تو اینه دیگه راستی پارت چهارش. تو این پیجمه و خیلی وقته مناشر شده
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دنبال دنبال کن عالی بود داستانات
داستانت خوبه فقط خیلی غلط املایی داری
منتظر پارت بعدی هستم👍💕