مرسی که میخونی.
__________________________________
آسمان به رنگ خاکستری در آمده. قطرات باران آسفالت هارا خیس میکنند و خودشان را به پنجره های مسکونی می کوبند.
اریک هافمن زیر چتر مشکی رنگش، از دید آسمان پنها شده است.
دست آزادش را در جیب پالتو اش کرده است و محلی که جسد سه ناشناس در آن پیدا شده را بررسی میکنند. دور تا دور محل حادثه را نوار زردرنگی فرا گرفته تا از ورود باقی مردم جلوگیری شود.
صدای بوق ماشینی در فضا میپیچد و توجه اریک را به خود جلب میکند.
_«کارآگاه هافمن...»
اریک سوار ماشین میشود.«تونستید اطلاعاتی بدست بیارید افسر یانگ؟»
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
به جرعت داستانت از بهترین هاست
مرسییی💕🦋
قلمت بی نظیره
_ذوق✨
🌷
لایک شد ممنون میشم لایک کنید پستمو (؛
حتما 🦋