هی گایز! کیوتا اینم پارت 1 بخونید و لذت ببرید:)
رو تختم تو اتاقم دراز کشیده بودم.حالم اصلا خوب نبود:(نمیدونم مگ من چیکارش کردم؟؟؟؟؟(^:مامانشو میگه)(^:تعجب کردی ن؟)از همون 2 ماه پیش بیشتر ازش متنفر شدم):
(^:بچه ها بورجو و سرکان تو یتیمخونه از 10 سالگی بورجو بزرگ شدن تا 2 ماه پیش)
2 ماه پیش:
مثل همیشه با لایلا داشتم تو حیاط حرف میزدم و منتظر سرکان بودم!دانشگاهمون تموم شده بوداومده بودم دنبال سرکان.^:ببخشید کات دادم ولی بعدی:)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
سلام!بچه هایی ک می خواین این داستان رو دنبال کنید حتما بخونید:
خب این داستان فصلی هست یعنی تا قسمت 10 فصل 1 و بغد ی مدت نمی نویسم و تستای دیگ میذارم و ی هفته بعد فصل 2 شروع میشه
هنوز نمیدونم چقد ادامه می دم ولی مطمینم ک ب ی جایی داستانو میرسونم:)))))
ممنون ک داستانمو میخونین
چرا کات ⁉️😐🙌🏻
دستم درد گرفت
قشنگ بود ❤️🌹
گلم پارت بعدی رو زودتر بزار که منتظرم و هر ثانیه مثل یک سال میگذره 😐🔪 کیا موافقن وقتی منتظر ادامه داستان هستی ثانیه ها به اندازه سال ها میگذره؟ هرکی موافقه دستا بالا 🙌
چشم عزیزم
آره درک میکنم
سلام عزیزم
با عرض پوزش از شما دوست عزیز
نمیدونم برای چی الان 6 روز هست پارت 2 بررسیه ولی نمیاد:|
معذرت میخوام هر موقع اومد در ریپلای همین کامنتت بهت میگم
بازم معذرت میخوام
عالی
ممنون