دیدار دوباره ⁷

'رونا بیدار شوو!!روناا×بیایید ببریمش بیمارستان(خب الان رونا رو بردن بیمارستان)_آقای دکتر حالش چطوره؟دکتر:حالش مساعد نیست و رفته تو کما!_چیی؟×سلام خانم اوه خوبین؟÷سلام سوک کیونگ!ممنون×میشه بیایین به بیمارستانی که لوکیشن فرستادم!÷باشه×اُپا چی شد؟_رفته تو کما! ×چی؟(شروع گریه جنی و سوک کیونگ) ÷سلام جنی چی شده؟'رونا رفته تو کما!!!(در حالت گریه)÷چجوری؟!چی شد؟!(رفت تو حالت گریه) ×یون بیول داشت میومد سوار ماشین بشه که رونایهو دیدش و رفت تا از تصادف نجاتش بده و رونا ضربه شدیدی به سرش خورده؟! ÷کجاست؟×از آی سی یو آوردنش بیرون فعلا 'میشه شما نرید داخل فعلا ممکنه اذیت شید!لطفا نرید! ÷با..باشه×بیایید بریم پیشش'بریم&رونا معذرت می خوام(گریه)×لطفا برگرد رونا خواهش میکنم 'بیایید بریم بیرون دیگه&باشه +جنیاا سوک کیونگا_من خواب میبنم یا واقعا صدامون زد'رونا لطفا صدام کن تا مطمئن شم بهوش اومدی+جنیا به مامانم نگو ممکنه با سرعت رانندگی کنه و اتفاقی پیش بیاد 'اما ما بهش گفتیم که من آسیب دیدم و اومد اینجا ÷رونایاا دخترم چراا مراقب خودت نبودی (دونفره در حال گریه)&ببخشید تقصیر من بود خانم اوه÷نه مشکلی نیست خودتو ناراحت نکن&رونا تو نباید به من کمک میکردی+عیبی نداره اتفاق بود دیگه ×بیایید بریم بیرون تا استراحت کنه_آقای دکتر کی میتونه مرخص بشه دکتر:امشب می تونه چون فقط ضربه جایی خورده بود که فقط باعث شد که به کما بره_ممنون(شب)_خانم اوه مدارک رونا رو ببرید برای ترخیص÷باشه ممنون که حواستون بهش بود_خواهش می کنم(ترخیص شد)×خانم اوه بذارید رونا امشب رو بیاد خونه ما چون شما دارید وسایل رو می چینید و هنوز وسایل برای مراقبت از رونا رو فراهم ندارید ÷باشه ممنونم ازت ×خواهش می کنم!اُما کجایی؟ =خونه ام شما کجایید چرا جواب نمی‌دید از استرس مردم ×بیمارستان بودیم رونا رو بردیم حالا میام خونه توضیح میدم!میشه بیایی لابی؟=باشه اومدم!چی شده سوک کیونگا×امشب رونا میاد پنت هاوس چون خانم اوه وسایل لازم رو نداره=باشه!یونهیا تو هم بیا ÷نه من باید برم خونه تا اتاق رونا رو آماده کنم!=باشه!هرجور راحتی!سوک هونا بیا کمک تا رونا رو ببریم÷من برم لباس بیارم برای رونا+ممنون ‌آجوما (رفتن بالا) ×رونا بیا بریم تو اتاق من و سوک هون تو رو تخت من بخواب و سوک هون میره اتاق مطالعه +نه!!!!!چرا اون رو اذیت می کنی نمی خواد ×آخه اون تا نصفه شب درس می خونه و اونجا تخت هم هست نگران نباش+ممنونم ازتون ×این چه حرفیه تو خیلی از این کارا برامون کردی! الانم بخواب نیاز به استراحت داری!!شب بخیر! +شب بخیر!خوابم نمی برد که ۱۵ دقیقه بعد از این که سوک کیونگ به خواب رفته بود!سوک هون در رو باز کرد و وارد اتاق شد و ازم پرسید که چیزی نمی خوام و من هم ازش تشکر کردم و گفتم که چیزی نیاز ندارم که یهو......

تا از تصادف نجاتش بده و رونا ضربه شدیدی به سرش خورده؟! ÷کجاست؟×از آی سی یو آوردنش بیرون فعلا 'میشه شما نرید داخل فعلا ممکنه اذیت شید!لطفا نرید! ÷با..باشه×بیایید بریم پیشش'بریم&رونا معذرت می خوام(گریه)×لطفا برگرد رونا خواهش میکنم 'بیایید بریم بیرون دیگه&باشه +جنیاا سوک کیونگا_من خواب میبنم یا واقعا صدامون زد'رونا لطفا صدام کن تا مطمئن شم بهوش اومدی+جنیا به مامانم نگو ممکنه با سرعت رانندگی کنه و اتفاقی پیش بیاد 'اما ما بهش گفتیم که من آسیب دیدم و اومد اینجا ÷رونایاا دخترم چراا مراقب خودت نبودی (دونفره در حال گریه)&ببخشید تقصیر من بود خانم اوه÷نه مشکلی نیست خودتو ناراحت نکن&رونا تو نباید به من کمک میکردی+عیبی نداره اتفاق بود دیگه ×بیایید بریم بیرون تا استراحت کنه_آقای دکتر کی میتونه مرخص بشه دکتر:امشب _رفتم تو اتاق و از رونا پرسیدم که چیزی نیاز نداره و گفت نه که یهو سرش رو با دوتا دستش نگه داشت و قیافه اش رفت تو هم سریع رفتم کنارش و حالش رو پرسیدم و گفتم لباس بپوش من سوک کیون‌گ رو بیدار کنم ببریمت بیمارستان +سرم یهو تیر کشید و انگار سوزن میزدن تو سرم و سوک هون گفت ببرنم بیمارستان نه ممنون نیازی نیست_مطمئنی؟+آره ممنون(صبح می شود)=رونا سوک هونا سوک کیونگا بیایید صبحونه +صبح بخیر آجوما ممنون چرا زحمت کشیدی دیدم گوشیم زنگ خورد بلند شدم ار روی تخت و گوشیم رو برداشتم جنی بود جواب دادم که یهو صدای جیغ اومد سریع به سوک کیونگ گفتم ×دیدم رونا با عجله اومد و گفت جنی رو گرفتن و گفتن شب به فلان آدرس برم! _ما هم باهات میاییم+باشه ×داره تاریک میشه حاضر بشید تا به اون آدرس بریم+باشه فقط یه سوال چرا نگفتن چیزی با خودتون بیارید مثل پولی چیزی ×نمی دونم والا +راه افتادیم و به جایی تاریک رسیدیم که یهو .............

........

پ........