جودی: که با عجله و صورتی قرمز به درون دانشگاه وارد شد داد زد رزززززز سوراااااااا در همین هنگام رز و سورا برای اینکه ببینن جودی چی میگوید سرشان را برگرداندند جودی صفحه ی تلفن خود را به آنها نشان داد و با صدای بلند گفت پیجم ۱ میلیونی شدهههههه
رز: خب که چی فکر کردم چی شده
سورا: آفرین جودی
جودی که از حرف رز نا امید و از حرف سورا امیدوار شده بود رفت که حرفش را به بقیه بگوید
فلش بک به بعد کلاس ها: همه ی اعضای کلوپ در اتاق شطرنج جمع شده بودند که ناگهان بل با گریه در را باز کرد و گفت استاد پارکر به خاطر حرفام عصبانی شد و تمام نوشته هایی که برای آنها تلاش کرده بودم سوزاند و سپس گریه ی بل شدت گرفت اعضای کلوب بعد از آرام کردن بل ساکت شدند که ناگهان الکسا به سخن در آمد
الکسا: اون به احساسات بل آسیب زد و باعث شد اون علاقه و استعدادش را از دست بده به نظر من باید اونو یکم اذیتش کنیم .....
نظرات بازدیدکنندگان (1)