
پارت جدید اومد ماچ ماچ 🌹👯
غیب میشن و هر کدوم یک جایی رفتن فردا تو مدرسه.....از زبون مرینت: ا دوباره آدرین(یه جوری میگه ا انگار فقط خودش میره مدرسه) آدرین: سلام مرینت بنظرت لوکا یکم ناراحت نیست؟ مرینت: چرا بریم حالش رو خوب کنیم تا شرور نشده آدرین: مگه... مرینت: حرف نزن بعداً بگو(رفتن پیش لوکا) مرینت: سلام لوکا چیشده؟ لوکا: مرینت من خیلی ناراحتم مرینت: اینو که میدونم بگو چرا؟ لوکا: آخه.... آدرین: هرچی هست ولش کن بزار جک بگم یه مرده میخوره به نرده بر میگرده هرهرهر من و لوکا یک جوری نگاش کردیم
و آدرین گفت: چیه خب می خواستم کشتاتو تعمیر کنم غرق نشن از زبون راوی: و باهم خندیدند و رفتند از زبون آدرین: خب میخواستم بگم مگه چجوری شرور میشن؟ مرینت: وقتی مردم ناراحت یا اصبانی باشن از کسی هاکماث یک آکوما رو میفرسته و توی یکی از شیئ هایی که دم دست اون فرد هست و شرور میشه آدرین: هن؟ چه باحال مرینت: صدای چیه؟ وای ببین کی شرور شد برو یک جایی که هیچ کس نیست و تبدیل شو آدرین: باشه. خب حالا کجا برم آهان Wc پلگ پنجه ها حاضر
از زبون لیدی باگ: بالاخره اومدی؟ بدو باید یجای گیرش بندازیم و شیئ رو پیدا کنیم و بگی: پنجه ها بیرون و اون شیئ رو نابود کنی بقیش رو دیگه خودم میدونم شرور: من کانورسان هستم کت: ینی چی؟ کانورسان:ینی کسی که شما رو شکست میده (لیدی باگ قبلاً هم فعالیت داشته) کت: جان ما؟ بوگو بوخدا لیدی: بسه دیگه برو گردنبندشو نابود کن کت: اما چجوری؟ لیدی: اونو دیگه خودت پیدا کن خنگه کت: باشه من رفتم پنجه ها بیرون
کانورسان: نمی تونی کت: میتونم کانورسان: نمیتونی کت: میتونم کانورسان: نمیتونییبببی لیدی باگ: گردونه خوش شانسی ها؟ یه یویو اونو که خودم داشتم کت: این بازی مسخره ایه اومدم (خودم نمی دونم چجوری ولی گردنبند رو نابود کرد) از زبون راوی: لیدی باگ: دیگه بدمسبی بسه آکوما خداحافظی پروانه کفشدوزک معجزه گر
خدافظ کت کت: خداحافظ مای لیدی لیدی: ها؟ چی؟ مای لیدی؟ دیگه نشنوم ها کت: نوموخوام لیدی: بعداً راجبش حرف میزنیم
هی تو خوبی؟ لایلا: چی چی شده لیدی: تو شرور شده بودی لایلا: شرور چی ه؟ (لایلا حذفت میکنما گوش کن لایلا: ببخشید. باشه ولی دیگه تکرار نشه) لیدی،: هیچی ول کن لایلا: بگو دیگه (ببین ازت بدم میاد حذفت میکنما) لیدی: خدافظ
کت: پنجه ها داخل پلگ: آخیشششش پنیر بده آدرین: بیا پلگ: این چیه آدرین: پنیر دیگه میخواستی چی باشه پلگ: از این پنیرا نه آدرین: آخخخخخخ خب بگو چه پنیری پلگ: از اون زردا آدرین: خب از اول بگو بیا پلگ: ممنون😉😊
فردا...........
از زبون مرینت: دینگ دانگ دینگ دانگ اآهههه خوابم میاد کیه؟ آدرین: سلام منم اومدم بریم مدرسه درو باز کردم و پرسیدم مگه ساعت چنده؟ ادرین: ۱۰ دقیقه به کلاس مونده برو زود حاضر شو (مامان باباش خونه نیستن) حاضر شدم و با آدرین رفتیم ......
امید وارم خوشتون اومده باشه فالو=فالو تستچی زود قبول کن😘😭😢 ادامه دارد..... تستچی مردم منتظرن
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ممکنه داستان و ادامه ندم چون کم حمایت میکنید و تازگی ها آرمی شدم تازه درس و مشق هم دارم
نظر بدین جونم در اومد تا این بدستتون برسه