5 اسلاید پست توسط: '𝑳𝒐𝒈𝒂𝒏 انتشار: 8 ماه پیش 56 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
...
کاور 📚👌🏻
کافهای قدیمی در یکی از محلات کوچک توکیو، با تمام کافههای دنیا فرق دارد. این کافهی منحصر به فرد قهوهای ویژه سرو میکند که مشتریان با آن میتوانند سفر در زمان را تجربه کنند. بازگشت به گذشته یکی از حسرتهاییست که به نوعی همهی انسانها در دورهای از زندگیشان تجربه میکنند؛ حالا در توکیو کافهای وجود دارد که این رویا را محقق میکند، اما با قوانین خودش!
قوانین کافه این است که مشتریان وقتی به گذشته برمیگردنند، نمیتوانند از اتفاقی جلوگیری کنند یا همه مشکلات در گذشته را حل کنند، آنها تنها به اندازهی زمان سرد شدن قهوهی مخصوصشان فرصت دارند و زمانی که قهوه سرد شود به زمان حال برمیگردند. در این فرصت محدود آنها میتوانند هر کسی را که میخواهند ملاقات کنند اما هیچ کدام از کارهایی که در این سفر انجام میدهند، آیندهشان را تغییر نمیدهد. پس با وجود این قوانین چرا باید به گذشته برگشت؟ این پرسشیست که احتمالاً برایتان مطرح شده است. این سفر فرصتی ویژه محسوب میشود تا مشتریان بتوانند یکبار دیگر برای آخرین بار با هر کسی که میخواهند دیدار کنند
روایتی حیرتانگیز و جادویی از زندگی! وقایع کتاب معجزههای خواربارفروشی نامیا (The miracles of the Namiya General Store) از کیگو هیگاشینو در مغازهای کوچک به همین اسم میگذرند. ابتدا با شوتا، آتسویا و کوهی ملاقات میکنیم، سه دزد تحت تعقیب که البته در این لحظه مشغول دزدی نیستند و به دنبال جایی برای گذراندن شب میگردند. دست سرنوشت مغازهی نامیا را در مقابلشان میگذارد و آنها هم از این فرصت استقبال میکنند، بیخبر از آنکه زندگیشان بعد از این شب کاملا دگرگون میشود... .
نامیا بهنظر متروک میآید. مجلهها به چندین دهه قبل تعلق دارند و اگر شمعی برای روشن کردن نبود، سه دوست مجبور میشدند تمام شب را در تاریکی بگذرانند. آنها بعد از بررسی شکاکانهی همهچیز، مشغول شوخی دربارهی محصولات بهداشتی و نوشتافزاری که همهجا به چشم میخورد هستند که ناگهان پاکتی وارد مغازه میشود. صاحب این بسته مرموز کسی به اسم خرگوش ماه است، اما صرفنظر از اسم عجیب فرستنده چرا باید کسی در نیمهشب نامهای به درون مغازه نامیا بیندازد؟
خب، مسلما پلیس هیچوقت اسم مستعار خرگوش ماه را برای خود انتخاب نمیکند، پس آنها با کنجکاوی پاکت را باز میکنند. نامهای سرشار از احساسات دربارهی رابطهای عاشقانه! فرستندهی مرموز پس از توضیح مشکلاتش از صاحب مغازه تقاضا میکند راهی به او پیشنهاد دهد. اما مگر آنجا متروکه نبود؟ سه دوست ابتدا گیج میشوند اما وقایعی که در باقی شب اتفاق میافتد اسرار فروشگاه قدیمی را برای آنها فاش میکند... .
ورونیکا دکلاوا، دختر 24 سالهی اسلونیایی، همهی آنچه را گفته شد در زندگی خود دارد؛ اما تصمیم ناگهانی او، به شدت همه را شوکه میکند؛ او تصمیم میگیرد زندگی خود را به پایان برساند. در کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد (Veronika Decides to Die)، شخصیت اصلی داستان همهی معیارهای یک زندگی پر از خوشبختی را دارد؛ اما او مدام فقدان چیزی را در وجودش احساس میکند. ورونیکا، به این امید که از رنج این فقدان رها شود، با خوردن تعداد زیادی قرص خوابآور، دست به خودکشی میزند؛ اما پس از مدتی در بیمارستانی به هوش میآید. او متوجه میشود که مرگ از مواجهه با او گریخته است، ولی طولی نخواهد کشید که خود به سراغ ورونیکا بیاید. در بیمارستان، دکتر به ورونیکا میگوید که وی تا چند روز دیگر خواهد مرد و ورونیکا در برزخی میان مرگ و زندگی رها میشود؛ اما در این شرایط بغرنج است که یاد میگیرد چگونه باید زندگی کرد...
کتاب مغازه جادویی (داستان واقعی یک جراح مغز و اعصاب) نوشتهی دکتر جیمز آر دوتی، جراح برجسته مغز و اعصاب و استاد جراحی مغز و اعصاب در دانشگاه استنفورد است. این کتاب داستان زندگی جیمز آر دوتی را، از دوران سخت کودکی او که در فقر در کالیفرنیا رشد میکرد تا موفقیتهای بعدیاش بهعنوان جراح مغز و اعصاب و کارآفرین، روایت میکند.
ماجرا از روزی شروع میشود که دوتی که در ایام کودکی خود به تمرین شعبدهبازی مشغول است انگشت مصنوعی شعبدهبازی خود را گم میکند و برای خرید انگشت مصنوعی دیگری وارد یک مغازهی شعبدهبازی میشود. دوتی در این مغازه با زنی به نام روث روبهرو میشود و آشنایی او با روث پایهی هر آن چیزی است که در ادامهی داستان برای مخاطب روایت میشود. روث به دوتی مجموعهای از تکنیکهای ذهنآگاهی و تجسم را آموزش میدهد که به او کمک کند تا بر دوران دشوار کودکی خود غلبه کند و در زندگی حرفهای و شخصی خود به موفقیت دست یابد. تجربیات دوتی با روث او را به تحقیق در مورد ارتباطات بین مغز و قلب و کشف راههایی که ذهنآگاهی و شفقت میتواند بر سلامت جسمی و عاطفی ما تأثیر بگذارد، هدایت کرده است.
مغازه جادویی کتابی جذاب و الهامبخش است که نکاتی خواندنی را در مورد اسرار مغز و قدرت قلب انسان ارائه میدهد. این کتاب خاطرات شخصی جیمز دوتی، علم و خودیاری را با هم ترکیب میکند تا به خوانندگان توصیههای عملی برای پرورش ذهنآگاهی و شفقت در زندگی خود ارائه دهد. این اثر به دلیل روایت داستانی جذاب، توضیحات قابلفهم مفاهیم پیچیده علمی، و پیام الهامبخش امید و شفا مورد ستایش قرار گرفته است.
این کتاب در سه بخش اصلی «مغازهی جادویی»، «اسرار مغز» و «رازهای قلب» تدوین شده است و شامل ۱۳ زیربخش است. در هر زیربخش نکتهای در باب خودیاری توسط دکتر دوتی به مخاطب ارائه شده است.
رابطهی گروه بی تی اس (BTS) و کتاب مغازه جادویی
گروه موسیقی کرهای بی تی اس (BTS) که طرفداران زیادی در بین جوانان و نوجوانان دارد، دو سال بعد از انتشار کتاب مغازه جادویی در سال ۲۰۱۸ آهنگی با همین نام منتشر کرد که در ترانهی آن به برخی مفاهیم این کتاب اشارهی مستقیم میشود. این گروه این آهنگ را برای قدردانی از همراهی هواداران خود منتشر کرد و با اشاره به موضوع آهنگ اعلام داشت که این گروه خود مغازهای جادویی است که طرفدارانش به کمک آن میتوانند آرامش یابند. این الهامگرفتن از کتاب مغازهی جادویی جیمز دوتی و اشارهی گروه BTS به این الهام، و توصیهی این گروه به مطالعهی این کتاب باعث رشد ناگهانی فروش و شناختهشدن این کتاب در سراسر جهان من جمله ایران شد
5 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
صبح جادویی
قدرت سکوت
مغازه ی جادویی رو دارم
معجزه های خواربار فروشی نامیا رو خوندم شد دومین متاب مورد علاقم
اولیش ملت عشقه واقعا فوق العادس🙂🥺🤍✨
کتابخانه نیمه شب
خیلی خوب بوددد🤍🤍فقط دوتاشون و خونده بودم😭...ولی دوتای دیگش تو لیستم بودن
آهان راستی میشه لطفا پستم راجع به کتاب انجمن شاعران مرده رو بخونی؟و اگر خوشت اومد لایک کنی و کامنت بزاری؟