سال نو بر شما فرخنده و همایون باد خب من اومدم به قولم عمل کنم امروز:۱۴۰۳/۱/۱ فصل چهارم : در مهمانی
جورج و فرد دوان دوان نزد جینی آمدند.(جان؟من کی فردو زنده کردم که خودمم خبر ندارم؟)
جورج:«مادربزرگ!یه مدته یه سوالی ذهن مارو درگیر کرده.»
جینی:«بپرسین، عزیزانم!»
فرد:«چرا من فرد سومم،اما برادرم جورج دوم؟»
+من دوتا برادر دو قلو به اسمای فرد و جورج داشتم که چند سال ازم بزرگتر بودن.فرد تو جنگ هاگوارتز کشته شد...
جورج حرفش را قطع کرد:«جنگ هاگوراتز چه سالی اتفاق افتاد؟»
+۱۹۹۸
فرد:«یعنی چند سال پیش؟»
+حدوداً ۳۰سال.بعد از مرگ فرد جورج دیگه انگیزه ای برای اداره مغازه شوخی ویزلی نداشت برای همین درخواست تدریس تو هاگوراتز رو داد و بعدها مدیر شد.حالا چون وقتی شما بدنیا اومدید اسم پسر جورج، فرد دوم بود ولی جورج دومی وجود نداشت اسماتون هماهنگ نیست.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
32 لایک
سلام دوستای عزیزم
میشه لطفا از کاربرsh-1985 حمایت کنید؟تازه وارده و یه نویسنده حرفه ای رمان سرپرست تازه شروع کرده لطفا تا میتونید حمایت کنید و رمانش بخونید ♥️اوتاکو های عزیز شخصیت اصلی دازی هستشا بدویین تا جا نمونین
عالی بودددد
❤
عالییی
❤️