با پارت جدید داستان پاترهدیمون با نام مبهم نمردند تا آرزوی مرگ کنند در خدمتتون هستیم.
بعد از مصاحبه،اریک بلند شد تا آن دو را به عنوان مهمان به درون فرش ببرد. دنیز هنوز هم نمیدانست چگونه قرار است وارد یک فرق شود. همانطور که میرفتند،دنیز الکس را دید که با یک جعبه قرمز رنگ در دستش دوان دوان سمت دنیز میآید. وقتی ایستاد،همراه دنیز شد و در گوشش پچ زد《قبل از ورد حتما،ببین حتما میگم،کفشاتو در بیار ولی نزار کف پاهاتو ببینن. اینم بده پروفسور چینگ،اصولا سه بار تعارف میکنه نگیره و تو باید اسرار کنی که بگیره. اگه غذایی چیزی داد،حتما باید با چاپستیک بخوری. بلدی استفادش رو؟》《آره،تو کافه خالم....》《کافه خالت مهم نیست،گوش کن. چاپستیک رو عمودی تو غذا نزار. باهاش به کسی اشاره نکن. با کسی تماس فیزیکی نداشته باش! هرچیزی شد از مرگ حرف نزن و حتی مرده هارو یاد نکن. هرچقدر چایی دادن،حتی اگه ترکیدی از چای خوردن،ردشون نکن! تماس چشمی رو به حداقل برسون! سعی کن در مقابل تمام حرفاشون با حالت های صورتت واکنش نشون بدی. دنیز تاکید میکنم،کفشات رو دربیار!تاکید میکنم، دست نده،بغل نکن،تعظیم هم نکن،فقط و فقط گردنت رو خم کن. تلاشم نکن بهشون زبونت رو یاد بدی. بین اینا فقط پروفسور چینگ و اریک و یدونه هم...ولش کن،انگلیسی بلدن. پروفسورم کم بلده. هرچقدر کلمه هارو اشتباه گفتن به روی خودت نیار. فهمیدی؟》《آره. داخل این چیه؟》《چای لندن. موقع هدیه دادن سوغات کشور و شهر گزینه خوبیه. جلوت باز نمیکنن چون اونموقع بهت بی احترامی کردن. پس مهم ترین موضوع چی شد؟》《کفشا،و سلام و احوالپرسی و تماس فیزیکی!》《آره،دنیز،کفشا رو فراموش نکن.》《باشه. ممنون. این چای هارو از کجا آوردی؟》《از جن ها گرفتم. حالا بدو》《چرا قرمزه پاکتش؟》《چون قرمز رنگ خوش یمنیه از نظرشون.》《چرا هشت تا پاکت؟》《چون هشتم عدد خوش یمنیه. بدو!》 دنیز سریع دوید.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
نظرتون راجع به کارکتر های جدید چیه؟
_____
اریک: یک عدد آدم *************
یوئه: دوسش دارم باحاله
چینگ: نمیدونم؟
برنارد: اینم نمیدونم
جاناتان: به نظر خوب میاد
خوبه
《یک،چون توی مهوتوکورو همشون هستن و در نتیجه قاطی پاتیه کلا! دو من خودم هنگ کردم،چه برسه به تو》
______
این خوب بود🤣🤣🤣🤣
《موافقم که رسم هامون کمی زیادی سخته،ولی واقعا اونقدرا هم بد نیستن!》
_____
یکم بیشتر از یکم
《چون اگه نریزی،به روح شمشیرت بی احترامی کردی.》
________
😐💔
《اگه از غلاف بیرونش بکشی،بایدیه باهاش خون بریزی. واسه همینه که انقدر صاف و سالم مونده شمشیرش. چون تا حالا از غلاف باز نکرده》
______
یا ابلفضل😐💔
《حتی،تاکید میکنم،حتی یک کلمه هم نفهمیدم چی میگین!》
______
عیب نداره
منم بودم نمیفهمیدم
《دختر خالمه. خیلی کم انگلیسی بلده. خیلی اذییت شد. یه ساعت تمام داشت دنبال خوابگاه میگشت.آخرش پروفسور مک گوناگال کمکش کرده.》
_______
بمیرم🤣
هفت فنجان چایی نوشیده بود.
______
ایرانم بیای وضع همینه🤣
حداقل تو ایران میتونی بگی ممنون من نمیخورم ولی تو چین اینو بگی بی احترامی کردی بهشون
《ببخشید؟》
_____
مغز دنیز هم اکنون: ارور ۵۰۷ خطای ناشناخته
😂😂😂
این خوب بود
《نی دا سوشا له نا دی؟》
______
بزار حدس بزنم
رفتی تو گوگل سرچ کردی ببینی چینی/ژاپنی/کره ایش چطوری تلفظ میشه اومدی فارسی نوشتیش؟
نههه خودم بلدم😂
پس چی خواهرم؟تحقیقات لازمه دیگه