اینجا چیزی نیست، پایینو نگاه کن
- پاتر؟
هري برگشت... جا خورد.... قراري را که داشت کاملاً از یاد برده بود.
- بله پرفسور؟
- فکر کنم به تو گفته بودم که ساعت 10:30 امروز جلوي کلاس دفاع در برابر جادوي سیاه باشی...
هري سري تکان داد و گفت:
- فراموش کرده بودم.
- همین؟ با من بیا...
هري به همراه مک گونگال از قلعه خارج شد...
- از چیزي ناراحتی؟
ابتدا جوابی نداد ولی بعد به سرعت گفت:
- آره ناراحتم... از دست شما خیلی عصبانیم...
لحنش به هیچ عنوان مودبانه نبود.
- چرا؟
- به خاطر اون رفتاري که داشتین.
- من مجبور بودم... باید اونطور رفتار می کردم... خودت می دونی که جادو کردن تو راهروها کاملاً ممنوعه.
- خودم می دونم... اما اگه شما این کار رو کردین پس باید از ریونکلا هم امتیاز کم مـی کـردین... مـن یـک نفـر بودم که طلسم کردم که مجازاتش کسر شدن 50 امتیاز از گریفندور بود... پس اونا که 3 نفر بودن باید 150 امتیـاز ازشون کسر میشد...
مک گونگال جوابی نداشت بدهد.
- شما اصلاً دلیل اون کار منو فهمیدین؟
- بله.
- خوب؟
- خوب که چی پاتر؟
- شما که میدونستین اگه کسی جلوي من از سیریوس بد بگه من باهاش چیکار میکنم... شما هم اگه باشـین مـن با شما...
- میدونم پاتر... پرفسور دامبلدور واسه من تعریف کرده بود که وقتی سیریوس مرده بود تو با اون چیکار کردي...
احساس بدي به هري دست داد... بد رفتاري با دامبلدور! با به یاد آوردن این خاطره احساس گناه می کرد...
- ببین پاتر من به عنوان یک مدیر باید...
هري به وسط حرف او پرید و گفت:
- من میدونم شما به عنوان یک مدیر چه وظایفی دارین... ولی شما به من گفتین که به هـاگوارتز بیـا و اختیـارات یک سرپرست رو به من دادین... درسته؟
- کاملاً درسته ولی باید بدونی که هیچ سرپرستی حق نداره با بقیه شاگردها این طوري رفتار کنه.
هري دهانش را باز کرد که چیزي بگوید اما مک گونگال اجازه نداد تا او چیزي بگوید...
- ببین پاتر من واسه جر و بحث کردن اینجا نیومدم... من با خودم فکر کردم که از تو یک استفاده اي کنم.
هري با تعجب گفت:
- چه استفاده اي؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
پارت بعدو بزاری؟
وقتی لایکا به بیست برسه
کی میخوای
امیدوارم زود پارت بعدو بزاری.
خودم که از نظر خودم افت ضاح می نویسم
نمیدونم بقیه نویسنده ها چطوری اینقد خوب می نویسن.
به داستان جدیدم.
راستی به داستان منم یه سری بزن.
خوشم اومد.
عالی بود.
لطفا به نظر سنجیم ی سر بزنید