13 اسلاید پست توسط: ★!ˢᵗʳᵃʸ𝙄𝙧𝙞𝙨 انتشار: 10 ماه پیش 820 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

خب خببب اومدم با پارت دوممم...بریم که سمی بشیممم



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (128)
  • لیگ کل اوتاکو ها 🗼✨️
    این لیگ برای کل اوتاکو هاس نه فقط فن‌انیمه‌ی‌خاصی🤭✨️
    برای عضو شدن کافی یکی از این سه تا کار و بکنی و داخل کامنتا بگی عضو شدم و یه شخصیت انتخاب کنی 💗✨️:
    ¹, اضافه کردن 🗼به اسم
    ², اضافه کردن 🗼به بیو
    ³, ساخت یه لیست با عنوان " لیگ اوتاکو ها🗼" و اضافه کردن یکی از پست های من درباره ی انیمه .
    عالی بود پین؟
    ببخشید بابت تبلیغات.

  • image𝓛𝓲𝓪 off
    光を待っています)))

    من یبار خواب دیدم تو کنسرت بی تی اسیم پسرا داشتن رو استیج اجرا میکردن بعد همشون پیرهن پوشیده بودم همه دکمه هاشونم باز بود همشون هم عرق کرده بودم بعد گوشه های استودیو صندلی چیده بودن منو دوستم نشسته بودیم صندلی های دور.. بعد رفیقم داشت از مدرسمون بهم عکس نشون میداد پسرا رفتن استراحت بعدش یهو نامجون با دومتر قد اومد کنارم نشست.. کل دکمه هاش باز بود خیس خیس بوددددد، یهو بلندم کرد منو گذاشت رو پاش😂✨
    لبو شده بودم داشت به جاهای جذابه قضیه میرسیدیم که با لگد مامانم بیدار شدم😂۴

  • بنده معمولا خواب نمیبینم
    اگر هم ببینم،عمدتا یادم نمی مونه...

  • imageسندی
    jina😚😚💖💖

    یه بار خواب دیدم که دارم تو یه دشت پر گل و خوشگل راه میرم اما انگار مثلا داشتم میمردم چشمام داشت بسته میشد و نمیتونستم راه برم زیر پامم اب بود اگ میفتادم خفه میشدم 😐 مامانم هم جلو داشت میرفت هرچی میخواستم مامانمو صدا بزنم صدام در نمیومد نمیتونستم هیچ کاری کنم انگار فلج بودم 😐

  • imageRaha Snape
    دراکو بد نبود درک نشد

    یه بار خواب دیدم حامیم ( خواننده مورد علاقم ) منو بغل کرده
    بهش گفتم داری منو کجا می‌بری بعد گفت مگه نمی‌خوای بری هاگوراتز ؟ گفتم چرا گفت خوب داریم میریم دیگه
    از بغلش پشدم دیدم تو هواپیما هستیم به سمت لندن
    گفت نامت دست منه الان بعد از این که برسیم چوبدستی تو و وسایلتو میگیریم
    داشتیم می‌رفتیم کوچه ی دیاگون که مامانم اومد بیدارم کرد
    ( اگر خواستی پارت بعد بزاری اینو بزار

  • من که خوابام عجیب قریب هست اصلأ معلوم نیست که چی دیدم 🤣 😐 یه بار پوآرو شده بودم🤣🤣🤣

  • وای چه سم😂
    و منی که یه سری خواب دیدم جنی(بلک پینک)رو کشmt
    بخاطر اینکه داشته با نامجون ل----میگرفته😁😂

  • وای م.ردم از خنده چه س.میهههههه

  • image𝑨𝒏𝒈𝒆𝒍
    ᵢ gₒₜ dₑₘₒₙₛ ᵢₘ ₘy ₕₑₐd

    ایشون جیوونگ زیروبیس وانه منم کلی عذرخواخی کردم که نشناختم و رفتم تو آشپزخدته اشاره به تیونگ میکردم به خاله م میگفتم نگاه اون پسره چه خوشگله خالمم میگفت برو براش😎 منم تمرکزم بهم خورده بود که مامانم گفت الان مهمونای ویژه میان . اومدن تا اعضای کاردن . منم داشتم از ذوق سکته میکردم .آیدل ها هم نشسته بودن چای میخوردن و با پدربزرگم صحبت علمی میکردن

  • image𝑨𝒏𝒈𝒆𝒍
    ᵢ gₒₜ dₑₘₒₙₛ ᵢₘ ₘy ₕₑₐd

    همین چند شب پیش خواب دیدم خونه مادربزرگ پدربزرگمم بعد دارم خونه تکونی میکنم و گردگیری میکنم مامانم میگفت خوب تمیز کن مهمونای زیاد و ویژه ای داریم بعد آیفون زدن تا مهمونا اولیناشون گروه نیوجینز و وونیونگ بودن اومدن مودب سلام کردن نشستن . منم خرذوق بودم . یهو مهمونای بعدی اومدن اولیش تیونگ ان سی تی بود رفتم بغلش کردم میگفتم به به خوش اومدی تیونگ جان اونم فارسی حرف میزد گفت مچکرم عیدتون مبارک بعدش یه پسر خوشگلی اومد گفتم به به جنو جان ، خوشحالم اومدین .تیونگ آروم تو گوشم گفت :دلبند...

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.