حتما تا به حال تبلیغات قصه های شیرین دلستان و گلستان رو شنیدید. اما به دلایلی نتونستید اون رو تهیه کنید. قصه های دلستان و گلستان چندین جلد داره که من خطری برای جمال رو تهیه کردم. توی این جلد ۵ قصه قشنگ وجود داره که من براتون قصه کدام آتش گرمتر است؟ رو انتخاب کردم و براتون گزاشتم که بتونین استفاده کنین. ممنون میشم که تستم رو منتشر کنین تا اعضای تستچی بتونن از این قصه استفاده کنن🥰😍
دم دمای ظهر بود که حکیم و رشید به دروازه ی روستای گلستان رسیدند. چند روزی بود که کد خدای ،گلستان حکیم را برای مراسم جشن لچین دعوت کرده بود هر سال وقت گل دادن باغ های گلستان مردم باغ دارها در حیاط امام زاده یحیای روستا جمع میشدند و جشنی می گرفتند هر کس هر غذا و نذری داشت در بقچه ای و ظرفی میگذاشت
می آورد تا اهالی را مهمان کند.
حکیم لحظه ای ایستاد و دست به کمر گذاشت که خستگی در کند. دور دشت رنگارنگ گلستان مثل قالیچه ای خوش رنگ دیده می شد.
رشید به گوشه ای از قالیچه ی رنگی اشاره کرد و گفت: «نگاه کن حکیم
مردم برای استقبال از ما آمده اند!
حکیم نگاهی به آن طرف کرد و گفت: بوی استقبال نمی آید! به
نظرم دعوا شده باشد.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
بک میدم
پین؟
لطفا تو کانال ایتام جوین شین تازه کانالمو زدم :)) http💓s://e💓itaa.c💓om/💓joinc💓hat/💓3247💓1129💓38Ce💓9fed💓b346b داخل کانالم همه چی میزارم به دوستاتون هم معرفی کنید 🧚♀️🧋🍓💕