
خب اینم پارت 6 راستش نمیخواستم ادامه بدم ولی بخاطر شما گذاشتم اگر میخواید ادامه بده کامنت بزارید و انرژی بدید دیگه داریم به اخرای داستان نزدیک میشیم
جینا:امروز میریم واسه ظبت موزیک ویدیو فردا هم برمیگردیم کره جیمین:امروز که بریم واسه موزیک ویدیو فردا بر میگردیم مره دلم نمیخواد از دخترا جدا بشم مخصوصا جینا تو این چند هفته فهمیدم من جینا رو دوست دارم 😍 😍 برای همین تصمیم گرفتم بهش بگم ار ام:بچه ها بیاید (الان ساعت 12 ظهر میریم ساعت 8شب)کوک:خب بچه ها الان که کارمون تموم شد میشه بریم شیر موز بخوریم بچه ها:باشه لیا:رفتیم آبمیوه فروشی سلنا و نامجون ابمیوه انبه سفارش دادن منو کوک شیرموز جینا و جیمین توت فرنگی جیهوپ و یونگی و جین هم آیس پک سفارش دادن (بعد خوردن 😐) سلنا:خب بچه ها پاشید بریم دیگه دیر شد ساعت 10 ار ام:میگم سلنا میشه منو تو بریم پارک یه کاری باهات دارم سلنا:باشه خداحافظ بچه ها:خداحافظ (تو پارک)

سلنا:خب چیکار داشتی نامجون:خب چیزه ببین سلنا چیزه خوب چطوری بگم سلنا:هرجوری دوست داری بگو مشکلی نیست🤗نامجون:خب سلنا من دو... دوست... دوست دارم ❤️ سلنا:چییی منظورت چیه 😲من من چیزه من نامجون:میتونی بهش فکر کنی نمیخواد زود جوابم رو بدی من میرم سلنا:هی کجا میخواستم بگم منم دوست دارم نامجون:چی واقعا سلنا:اره واقعا(خب حالا نامجون بقلش کرد تو هوا چرخوندش😐) سلنا:نامجون ساعت 11 بیاید بریم خونه به بچه ها هم بگیم نامجون:با سلنا رفتیم خونه به بچه ها هم گفتیم کوک:پس به زودی عروسی داریم 🥳جین:مبارک باشه 😘 ته ته:خب حالا بیاید بریم بخوابیم (فردا صبح)
جین:صبح از خواب بیدار شدم دیدم هلما داره صبحانه درست میکنه صبح بخیر ☀️ هلما:بیدار شدی صبح بخیر بیا صبحانه درست کردم برو بقیه رو بیدار کن بیاد بخورید جین:باشه اول رفتم دم اتاق و نامجون و سلنا تق تق سلنا:کیه 🤔 جین:یک فرد جذاب بانمک ورد واید هندسام هستم بیاید صبحانه بخورید از خوشگلی من هم انرژی بگیرید نامجون:اومدیم جین:بعد رفتم دم اتاق جیهوپ و یونگی تق تق ورد واید هندسام هستم پاشید صبحانه بخورید بعد اتاق یونگی و هوپی رفتم اتاق کوک و لیا تق تق اومدم داخل لیا:سلا صبح بخیر جین:سلام صبح بخیر کوک هنوز بیدار نشده لیا:نه خودت بیدارش کن منم میرم پایین جین:باشه موک کوک کوک کوک کوک کوک کوک کوککککککککک چرا بیدار نمیشه آها فهمیدم وای چ شیر موز های خوشمزه ای تا کوک. بیدار نشده همش رو بخورم کوک:هیونگ شیرموز های منو نخور مال خودمه بهت نمیدم جین:پاشد بابا صبحانه حاظره امروز باید برگردیم کره یادت که نرفته
جینا: بعد صبحانه با بچه ها رفتیم تا وسایلمون رو بزاریم تو چمدون چون دوساعت دیگه پرواز داشتیم (یک ساعت بعد) جینا:یه هودی صورتی با شلوار صورتی پوشیدم موهام هم چون کوتاه بود کاریشون نکردم یه عطر و به رژلب صورتی کمرنگ زدم لیا:یه تیشرت بنفش با شلوار آبی پوشیدم یه برق لب هم زدم هلما:یه لباس یه تیکه قرمز با رژ قرمز زدم سلنا:یه پیرهن آستین کوتاه سفید با کوت مشکیش و شلوار سفیدش پوشدم موهام هم باز گزاشتم به عطر هم زدم با برق لب که برف لبش یه خورده صورتی بود زدم و رفتم جینا:دخترا قراره برید عروسی آنقدر خوشگل کردید هلما:خودتو دیدی نامجون:سلنا چه خوشگل شدی سلنا:توهم خیلی خوشتیپ شدی ته ته:آه آه حالم بهم خورد بریم دیگه
سلنا:با بچه رفتیم سوار هواپیما شدیم ساعت تقریبا 1 ظهر بود (7 ساعت بعد ساعت 8 شب) خلبان:مسافران عزیز داریم به مقصد کره سئول نزدیک میشم لطفا کمربند های خود راببندید هلما:از هواپیما پیاده شدیم داشتیم میرفتیم
سمت ماشین هامون که یهووو
یهوووو بزن بعدی خوشم میاد حرصتون بدم 🤣🤣🤣
یهووووووووووووووووووووووو خب تمام شد نظر بدید هی کجا کجا بدون لایک میخوای بری میخوای ناراحت بشن لایک من بعد برو 🥺🥺😘😘بابای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
به تستای منم سر بزن و بکوب لایکو
مرسی نظر دادی چشم به تست هات سر میزنم