20 اسلاید پست توسط: Mmalmir انتشار: 9 ماه پیش 24 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
این زندگیه نامهی ماری کوری هست ناظر رد نکن محتوای بدی نداره
ماریا اسکودوسکا کوری» (Maria Sklodowska Curie) در هفتم نوامبر سال ۱۸۶۷ میلادی در شهر ورشو در پادشاهی لهستان به دنیا آمد. او پنجمین و کوچکترین فرزند دو معلم مشهور به نامهای «برانیسلاو» (Bronislawa) و «وادیسلاو اسکودوسکی» (Wladyslaw Sklodowski) بود
خواهران و برادر بزرگتر ماری بهترتیب سن، «زوفیا» (Zofia) (متولد سال ۱۸۶۲)، «جوزف» (Jozef) (متولد ۱۸۶۳)، «برانیسلاو» (Bronislawa) (متولد ۱۸۶۵) و هلنا (متولد ۱۸۶۶) بودند.
خانوادههای مادر و پدر ماری در جریان بازپسگیری استقلال لهستان و وقایع مربوط به قیام میهنپرستان لهستان (در سالهای ۱۸۶۳ تا ۱۸۶۵)، ثروت و اموال خود را از دست دادند؛ به همین دلیل، نسل بعد ایشان یعنی ماری و برادر و خواهران وی دوران سختی را پشت سر گذاشتند.
پدربزرگ پدری ماری، «جوزف اسکودوسکا» (Jozef Sklodowski) مدیر مدرسهای در شهر «لوبلین» (Lublin) بود. «بولسلاو پروس» (Boleslaw Prus)، نویسنده سرشناس ادبیات لهستان نیز در همان مدرسه درس میخواند.
پدر ماری مدیر دو مدرسه راهنمایی در ورشو بود. او ریاضی و فیزیک نیز در مدرسه درس میداد. پس از آنکه مقامات روس دستورالعمل آزمایشگاهی را از مدارس لهستانی حذف کردند، پدر ماری خیلی از تجهیزات آزمایشگاهی را به خانه آورد و نحوه استفاده از آنها را به فرزندانش آموختمجبور شدند برای کسب درآمد، خانه خود را به اقامتگاه پسران تبدیل کنند.
مادر ماری مدیر یک مدرسه شبانهروزی معروف دخترانه بود. پس از تولد ماری، او از این سمت استعفا داد. وقتی ماری هفتساله بود، بزرگترین خواهر ماری به بیماری تیفوس مبتلا شد و درگذشت. سه سال بعد، مادر ماری نیز بر اثر بیماری سل از دنیا رفت. پدر ماری یک خداناباور و مادرش یک کاتولیک معتقد بود. مرگ مادر و خواهر باعث شد که ماری دست از عقاید کاتولیک بشوید و ندانمگرا (Agnosticism) شود.
وقتی ماری ۱۰ ساله بود، به مدرسه شبانهروزی رفت و در ۱۲ ژوئن سال ۱۸۸۳ با کسب مدال طلا از مدرسه دخترانه فارغالتحصیل شد. پس از فارغالتحصیلی، ماری دچار افسردگی شد و همراه اقوام پدر خود در حومه شهر اقامت کرد. سال بعد را ماری نزد پدرش در ورشو گذراند. در ورشو، او به تدریس خصوصی مشغول شد.آموزش عالی ملیگرای لهستانی بود که زنان را ثبتنام میکرد.
دو خواهر با هم قرار گذاشتند که ماری به برانیسلاو برای دوران تحصیلش در پاریس کمک مالی کند؛ در عوض دو سال بعد، برانیسلاو به ماری کمک مالی کند. ماری برای تامین هزینه تحصیل خواهرش، در ورشو تدریس خصوصی کرد؛ سپس بهمدت دو سال در یک خانواده ثروتمند که از بستگان پدرش بودند، به همان کار تدریس خصوصی مشغول شد.
ماری وقتی معلم خصوصی خانواده ثروتمند بود، به پسر آن خانواده که «کاژیمیش زوراسکیس» (Kazimierz Zorawski) نام داشت، علاقهمند بود. کاژیمیش زوراسکیس بعدها یک ریاضیدان بزرگ شد. خانواده کاژیمیش با ازدواج آنها مخالفت کردند و کاژیمیش هم نتوانست برخلاف میل خانوادهاش عمل کند. با آنکه رابطهای میان آن دو شکل نگرفت، مهر ماری در دل کاژیمیش باقی ماند؛ بهطوری که او در کهنسالی نیز جلوی مجسمه ماری کوری در موسسه «رادیوم» (Radium) ورشو مینشست و با تامل به آن مینگریست.
در اوایل سال ۱۸۸۹، ماری به ورشو نزد پدرش برگشت. در ابتدای سال ۱۸۹۰، برانیسلاو از ماری دعوت کرد به پاریس بیاید؛ اما ماری دعوت را رد کرد؛ چون نمیتوانست شهریه دانشگاه را بپردازد. ماری حدود یک سال و نیم زمان نیاز داشت تا بتواند منابع مالی مورد نیاز را تهیه کند؛ البته پدرش نیز به او کمک کرد. در تمام این مدت، ماری به مطالعه و خودآموزی مشغول شد.
در اوایل سال ۱۸۸۹، ماری به ورشو نزد پدرش برگشت. در ابتدای سال ۱۸۹۰، برانیسلاو از ماری دعوت کرد به پاریس بیاید؛ اما ماری دعوت را رد کرد؛ چون نمیتوانست شهریه دانشگاه را بپردازد. ماری حدود یک سال و نیم زمان نیاز داشت تا بتواند منابع مالی مورد نیاز را تهیه کند؛ البته پدرش نیز به او کمک کرد. در تمام این مدت، ماری به مطالعه و خودآموزی مشغول شد.
ماری تا اواخر سال ۱۸۹۱ به شغل آموزگاری پرداخت. او آموزش علمی خود را در همان سال در یک آزمایشگاه شیمی در موزه صنعت و کشاورزی نزدیک شهر قدیم ورشو آغاز کرد. این آزمایشگاه را پسرعموی ماری اداره میکرد که پیشتر در سن پترزبورگ دستیار «دمیتری مندلیف» (Dmitri Mendeleev)، شیمیدان معروف اهل روسیه و پایهگذار جدول تناوبی عناصر شیمیایی، بود.
زندگی در پاریس
در اواخر سال ۱۸۹۱، ماری لهستان را به مقصد فرانسه ترک کرد. در لهستان، او ماریا نامیده میشد؛ اما در پاریس ماری خوانده و با همین نام معروف شد. ماری مدتی نزد خواهرش ماند و سپس یک زیرشیروانی برای زندگی نزدیک دانشگاه پاریس اجاره کرد. او در دانشگاه مطالعات فیزیک، شیمی و ریاضیات را ادامه داد.
ماری با همان منابع اندکی که داشت امرار معاش میکرد. برای گذراندن زمستانها، هرچه لباس داشت میپوشید و آنقدر غرق مطالعات خود میشد که گاه فراموش میکرد غذا بخورد. او روزها درس میخواند و عصرها تدریس خصوصی میکرد تا بلکه بتواند از پس هزینههایش بربیاید.
در سال ۱۸۹۳، ماری مدرک فیزیک خود را گرفت و در یک آزمایشگاه صنعتی شروع به کار کرد. همزمان، او به تحصیل در دانشگاه پاریس ادامه داد و با استفاده از کمکهزینه تحصیلی توانست دومین مدرک خود را در سال ۱۸۹۴ بگیرد
ماری کوری حرفه علمی خود را در پاریس و با تحقیق بر خواص مغناطیسی فولادهای مختلف شروع کرد. این تحقیقات را «انجمن مشوق صنعت ملی» (Society for the Encouragement of National Industry) سفارش داده بود.
در همان سال ۱۸۹۴، «پیر کوری» (Pierre Curie) وارد زندگی ماری شد. علاقه مشترک آنها به علوم طبیعی آن دو را به هم نزدیکتر کرد. پیر کوری معلم موسسه آموزش عالی شیمی و فیزیک صنعتی شهر پاریس بود. فیزیکدان لهستانی، «جوزف ویروز-کوالسکی» (Jozef Wierusz-Kowalski)، آن دو را به هم معرفی کرد. او دریافت که ماری بهدنبال آزمایشگاه بزرگتری است؛ برای همین پیر کوری را به وی معرفی کرد؛ چون میدانست که پیر میتواند ماری را به خواستهاش برساند
وقتی دانشگاه «کراکوف» (Krakow) تنها بهخاطر زن بودنش وی را رد کرد، ماری به نامه پیر کوری مبنی بر ادامه دادن مطالعات دکتری در پاریس جواب مثبت داد.
با اصرار ماری، پیر کوری تحقیقات خود را در زمینه مغناطیس ادامه داد و در سال ۱۸۹۵ مدرک دکتری خود را گرفت. پیر همچنین توانست به کرسی استادی دست یابد. یکی از طعنههایی که امروزه به پیر کوری میزنند، این است که میگویند ماری اسکودوسکا «بزرگترین کشف پیر» بود
سال ۱۸۹۷، دختر ماری و پیر به نام «ایرن» (Irene) به دنیا آمد. ماری برای کمک به خانواده در «دانشگاه مدرسه عالی نرمال» (Ecole Normale Superieure) شروع به تدریس کرد. در سال ۱۹۰۰، ماری نخستین زنی بود که عضو هیئت علمی دانشگاه مدرسه عالی نرمال شد و شوهرش نیز به هیئت علمی دانشگاه پاریس پیوست. در سال ۱۹۰۲، پدر ماری از دنیا رفت و همین سبب شد تا ماری به لهستان برود و یک بار دیگر زادگاهش را ببیند.
سال ۱۸۹۷، دختر ماری و پیر به نام «ایرن» (Irene) به دنیا آمد. ماری برای کمک به خانواده در «دانشگاه مدرسه عالی نرمال» (Ecole Normale Superieure) شروع به تدریس کرد. در سال ۱۹۰۰، ماری نخستین زنی بود که عضو هیئت علمی دانشگاه مدرسه عالی نرمال شد و شوهرش نیز به هیئت علمی دانشگاه پاریس پیوست. در سال ۱۹۰۲، پدر ماری از دنیا رفت و همین سبب شد تا ماری به لهستان برود و یک بار دیگر زادگاهش را ببیند.
در ژوئن سال ۱۹۰۳، ماری با راهنمایی «گابریل لیپمن» (Gabriel Lippmann)، فیزیکدان و مخترع فرانسوی-لوکزامبورگی و برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۰۸ میلادی، مدرک دکتری خود را از دانشگاه پاریس گرفت. در دسامبر سال ۱۹۰۴، دومین دختر وی به نام «ایو» (Eve) به دنیا آمد. ماری آموزگارهای خصوصی لهستانی استخدام کرد تا به دخترانش لهستانی بیاموزند. او همچنین دخترانش را برای سفر به لهستان میبرد یا میفرستاد.
ماری کوری دههها در معرض پرتو رادیواکتیو بود؛ به همین دلیل، دچار بیماری مزمن شد و بهخاطر آب مروارید پیش از مرگش تقریبا نابینا بود.
20 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالی!
عالی بود بک ؟؟
مایل به فرند ؟؟؟
رهگذری بگذشت و شعری خواند🚶♀️
خسته نباشید! عالی بود!
مرسی
بسیار جالب
مرسی عزیزم