مایلی به مقدای جوک P.4؟

رُژ قرمز میزَنید ناموصَن یِه مِسواکَم بِزَنید میخَندید شَبیه پَرچَم اِسپانیا میشید🇪🇦️

ذهن من ساعت 2 شب : چرا نوشیدنی رو میشه نوشید ،، ولی غذا رو نمیشه غذید ؟:||||| _ cocoin️

16 واقعیت دنیا : 1.شما نمیتوانید صابون روی چشمانتان بریزید 2.شما نمیتوانید موهایتان را بشمارید 3.شما نمیتوانید از بینی خود نفس بکشید، زمانیکه زبانتان بیرون است .4.شما مورد سوم را انجام دادید! 5- ﺯﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﯾﺪ،ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﺪﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﺪﺍﻣﺎﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﻭﻓﺎ ﺷﺪﯾﺪ 6- ﺍﻻﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯿﺰﻧﯿﺪ،ﺩﺭﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯾﺪ 7.برای دیگران share ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺍﻻﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ! سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سي️

ﺗﻮ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ، ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮐﻪ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺳﺮ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺮﺍ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪﯼ 😳😂 ﭼﻦ ﺭﻭﺯﻩ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﺑﺎ ﻧﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ🤕 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌️

یه سری می‌خواستیم بریم سفر لامپ خونه رو روشن گذاشتیم که آره مثلا ما خونه ایم . وقتی اومدیم دیدیم دزد خونه رو جارو زده فقط یه نامه به دیوار چسبیده بود که روش نوشته بود ' هرگز نشه فراموش ، لامپ اضافه خاموش '️

حیف نون ﺗﻮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻓﯿﺰﯾﮏ، ﺳﻮﺍﻝ ﻭﺍﺳﺶ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﮐﻪ: ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍُﻫﻢ، ﺭﺍ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﻫﯿﺪ. جواب حیف نون: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮﻭﯾﻢ دستشویی، ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﯿﻢ: ﺍﻫﻢ ‏ ﻣﻌﻠﻢ، ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺼﺤﯿﺢ، با لبخند ملیحی، دنیا رو ترک کرد 😶😐 ️

در مراسم ختمی مردان زیادی جمع شده بودند ، شخصی از صاحب عزا پرسید: چه شده؟ گفت: الاغم جفتک زده زنم را كشته! گفت: این همه جمعیت برای تسلیت آمدن؟ گفت: نه ، برای خریدن الاغه اومدن!!!! 😂😂😂😂

شب اول قبر از جفر میپرسن امام اولت کیه؟میگه میشه راهنمایی کنین میگن،همونی که شمشیر داشت، آدم خوبی بود،خیلی مهربان بود میگه فهمیدم: جومونگ 😐😂😂

یه رفیق داشتیم خیلی مذهبی بود یه بار میخواست بیاد خونمون . . . انقد دم در گفت یالله ... که آخرش بابام داد زد : دیوث بیا تو دیگه ! منم چادر سرمه😂

معلم به شاگرد : من دویدم، تو دویدی، او دوید مال چه زمانیه؟ شاگرد: مال زمانِ محرمه، که سر كوچه قیمه نذری میدن😂 ▹ · ———— · 𖧵 · ———— · ◃

اس آخر لایک فراموش نشه......