جهت سرگرمی
یه دختر و پسر تو جزیره کیش زندگی میکردن. از بچگی باهم بزرگ شده بودن و خیلی همو دوست داشتن.دختره روحیه ماجراجویی داشته و عاشق این بوده که بیرون جزیره رو ببینه، اما خانوادش اجازه خروج از اون جزیره رو نمیدن.
تو یه روز شلوغ تو جزیره یه توریست به طور اتفاقی دختره رو میبینه و ظاهر زیبای دختر و لباس محلیش پسره رو مجذوب میکنه و ازش میخواد که جزیره رو بهش نشون بده.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
عهههه زلیخاااا من ایناروسم شرابدار آمن هوتب و آخناتون
هوم😐
🙂💔
منی که تو جزیره زندگی میکنم ولی آرزو داشتم ای کاش که اینجا نبودم:(
هومم
یه اسلایدو دوبار گذاشته بودی،گم کردم روند داستانو
ولی درکل،جالب و دردناک بود(((((:
اره متوجه شدم
کامل نبود
چرا کامل کامل بود
😭😭😭😭😭
کامنت اول : اشک تو چشمام جمع شد
منم