شش داستان کوتاه ولی با مفهوم

توی یک روستا همه تصمیم گرفتند که برای بارش باران دعا کنند

توی روز موعود همه جمع شدن اما فقط یه پسر بچه با چتر اومده بود؛ به این میگن ایمان..!

وقتی شما نوزاد رو به بالا پرتاب می‌کنید اون‌ها می‌خندند چون مطمئن هستند که اون‌ها رو می‌گیرید...

این یعنی اعتماد :)

ما هر شب به خواب میریم بدون هیچ تضمینی که فردا صبح بیدار می‌شیم ؛ اما باز هم ساعت میزاریم تا به موقع بیدار شیم

به این میگن امید !

ما برنامه‌های زیادی برای آینده می بینیم علی رغم اینکه هیچ دانشی از آینده نداریم می‌دونی به این چی میگن این یعنی اعتماد به نفس

ما سختی‌های زیادی در زندگیمون می‌بینیم هم برای خودمون هم برای دیگران و مردم در جهان

اما باز هم ازدواج می‌کنیم وفرزند دار می‌شیم به این میگن" عشق" و اما داستان آخر!در اسلاید بعد

پیر مردی میگفت زندگی مانند آبی در لیوانی شکسته است چه بخوری تمام میشه و چه نخوری تمام میشه این انتخاب تو هست که از زندگی لذت ببری یا اجازه بدی با افکار بی هوده تلف بشه 🌚💙 ممنون که تا اینجا اومدید🌚🦋🫂