5 اسلاید پست توسط: 𝙰𝙽𝚈𝙰 انتشار: 10 ماه پیش 390 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلااااااام چتورییین کامنتا چقد زیاد بود🤨🤨و من چقد مهربونم که هنوز دارم میزارم خدایی جوابمو اینتوری ندین🥺🥺
این پارت ۵ هم میزارم به خاطر دوستم💚🐍دعا کنید دوستام پیگیر داستانم باشن چون شما که حمایت نمیکنین😭😭
از زبان اشلی: وقتی کاملا بهش رسیدم گفت:اشلی...بیا دیگه دعوا نکنیم...منظورم این نیس که دوس باشیم نه...ولی دعواهم نکنیم لطفا🫤 یه چند لحظه موندم...آخه چرا؟؟!البته بدم نبود ولی چرا به این فکر افتاده بود؟؟!!!!دراکو:نمیخوای چیزی بگی؟؟ -آه....چی...خب راستش دلیل خاصی داره؟البته همینتوری میپرسم. دراکو:نه دلیل خاصی نداره..فق دلم نمیخواد هروقت میبینمت یه دعوا پیش بیاد. پس...آتش بس؟ دستشو آورد جلو. باهاش دست دادم -آتش بس☺️ دراکو:خب باشه خیلی ممنون فعلا😊 -خدافظ🙂 راه افتادم سمت سرسرا. هنوز تو فکر حرفش بودم..مگه میشه دلیلی نداشته باشه آخه؟!شایدم باباش مجبورش کرده باشه.ولی اگه اون مجبورش کرده باشه شاید بهم میگفت...اه قطعا نمیگفت به چی فک میکنم من😑 تو همین فکرا بودم که رسیدم سرسرا پیش آستوریا. داشت کتاب میخوند. تا فردا بعدازظهر کلاس نداشتیم خوشبختانه😄 رفتم پشتشو دستمو گزاشتم رو چشاش. یکم جا خورد بعد گفت:دستای همیشه سرد با ناخنای بلند مرتب این دستارو خوب میشناسم☺️☺️ دستمو برداشتم. -باشه بابا ت بردی😒 +اینکه معلومه😄 ولی اینکه دراکو چی گفته معلوم نیس😉 -جدی؟!اینقد برات مهمه؟!
آره خب اگه ینفر مخ خودتم انقد میخورد تو این چن روز برات مهم میشد. -راس میگی..آممم گفت که میخواد بحث و جنگ بینمونو تموم کنیم منم گفتم باشه. یهو آستوریا زد زیر خنده😂 +آخه چرا؟!!😂فک میکردم خیلی لذت میبره ازین کل کلا😉 -مرضضضض انقد میخنده حالام مث اینکه اشتباه فک کردی لذت نمیبره😑😁 کلی باهم خندیدیم☺️☺️ روزام همینطوری میگذشت هرروز با آستوریا حرف میزدم و بهم خوش میگذشت درسا و امتحانارم خوب میدادم جزو شاگرد اولای کلاس بودمو رقیبم اون ماگل زاده[بچه ها ناراحت نشید خب اشلی قراره شرور باشه😁]بود..اون پسره پاترم که خوب طرفدار پیدا کرده بود. کریسمسو با آستوریا تو هاگوارتز موندیم. بعد خبرا رسید که پاتر با ولدمورت جنگیده دباره معروف شده بود بیشتر از قبل😑 با آستوریا تو کوپه نشسته بودیم و داشتیم باهم راجب نامه بازی راحتتر تو تابستون حرف میزدیم..بعد فهمیدم خونشون نزدیک ماست پس میتونیم خیلی راحت همو تو تابستون ببینیم. وقتی رسیدیم ایستگاه آستوریا ازم خداحافظی کردو چشمک زد منم درجواب چشمک زدمو دست تکون دادم. بعدش بابامو دیدم بهش سلام دادمو بغلش کردم گفتم بریم که گفت:نه باید وایسیم پسر آقای مالفوی هم بیاد. -چیییی؟؟؟ آرول:😂میدونم جا خوردی ولی خانواده مالفوی کار داشتن پس ما باهم برمیگردیم. -باوشه🤨 دراکو:سلام آقای کنت ببخشید دیر کردم سلام اشلی☺️ یذره زیادی صمیمی بود. آرول:سلام پسرم الان میتونیم بریم مشکلی نیس؟؟ دراکو:بله ممنون لطفا جلو برین😊 چقد مودب شده بود🤨وقتی رسیدیم به ماشین بابام با زبون اشاره بهم گفت به دراکو بگم جلو بشینه😫آخه چرا؟! اشلی:آممم...دراکو میخوای جلو بشینی؟ دراکو:نه مرسی خودتون بفرمایید. -لطفا بفرمایید🙂 سمت در عقب رفتم. بعد از چند دقیقه حرکت کردیم...توی مسیر کسی حرفی نزد تا اینکه رسیدیم به عمارت مالفوی. فکر کردم پدرومادرش نیستن ولی وقتی خداحافظی کردو رفت بابام گفت:...
لالای لای لالای لای😂😂
گفت:طفلک😕مامانش که حالش بده باباشم مجبوره کلی توی وزارتخونه کار کنه😔 اشلی:جدی؟!به این دلیل نتونستن بیان سراغش؟🤔😔 آرول:اوهوم...خیلی خب...بشین بریم. مامانت منتظره☺️ لبخند زدم:چقد دلم براش تنگ شده😄😄 آرول:😃 وقتی رسیدیم خونه محکم مامانمو بغل کردم. شارون:چتوری دختر قشنگم😊😊 -خوبم ممنون🙂 شارون:بیا ب لورا[خدمتکارشون] گفتم برا غذای مورد علاقتو درس کنه😃 -آخ جوووووننن😆😆😆بریم بخوریم. شارون:حتما عزیزدلم😊😊 بعد از ناهار به سمت اتاقم رفتم. ناخوداگاه حواسم رف پیش دراکو:) پوزخندی رو لبام نشست😀 تابستون با دیدنو نامهبازی با آستوریا میگذشت تا اینکه نامه هاگوارتزم اومد. ایندفعه وسایلمون بیشتر بود. قرار شد فرداش بریم کوچه دیاگون. فرداش ی لاب ست نارنجی با کفش سفید پوشیدمو موهامو دم اسبی بستم😊[تیپش عکس بالا] وقتی رفتیم دیاگون اول رفتیم کتابامو گرفتیم بعد رفتم برای گرفتن ردا..توی ردا فروشی بودم که آستوریا رو دیدم بهش سلام دادم.. از مامانم و مامانش اجازه گرفتیمو رفتیم تا آیس تی بخوریم چون من خیلی دوس داشتم. بیرون کافه منتظر آستوریا بودم که ینفر بهم سلام داد...اون....
5 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
39 لایک
باشه انرژی میدم توهم به تستام سر بزن لاوم♥️
حتما تنکس💚🐍
مثل قبلیا عالییییی
ج چ:دراکو
تنکس🥰
بخدا اگه همیشه انقد انرژی بدین زود ب زود میزارم🤣😅😅
فک کنم دراکو
عالیییییییییی بودددددددد 😆😆😆
تنک یو🥰🥰
ج.چ : دراکو یا هری 🤔🤔🤔
البته تو داستانا
ج چ:دراکو یا هری
عالی بود
خوشبحالت تو حداقل دوتا کامنت داری من خیلی وقتا اونم ندارم
ج چ= دراکو؟
اممممممم دراکو