😻😻خب کامنت پلیز لایک هم کمید ممنونتون میشم فقط بگم ک یه قصیه مافیایی طور داره داستانمون💜💕
💜رسیدیم استرالیا و من رفتم تو اتاق خودم امیدوار بودم ک این دو ماه زود بگذره راستی بزارید از برادرم بگم برادرم وقتی ۱۹ سالش بود من بچه بودم اونم همین اتفاق براش افتاد ولی خواست ک فرار کنه و کرد و نمیدونم چجوری و کی لوش داد که توسط یه تصادف ساختگی مرد 😭با به یاد اوردن داداشم گریم گرفت و به خودم قول دادم لجبازی نکنم تا نمیرم
💜دیگه نمیخواستم به چیز بدی فکر کنم این پسره تهیونگم در ظاهر پسر خوبیه موهامو باز کردم و شونه کردم لباس مو عوض کردم و خودمو تو اینه نگاه کردم که زنگ در خورد رفتم سمت در که یکی از دوستای تهیونگ و اونجا دیدم_سلام چیزی شده؟!+سلام تهیونگ اینجاس؟!میخوایم بریم تمرین _ااام نه اینجا نیس +باشه میتونی زنگ بزنی بهش؟!_الان زنگ میزنم. گوشیو اوردم خب من شمارشو مدارم ولی فک کنم سیو کرده باشه رفتم تو مخاطبین ک یه شماره بود نوشته بود(ته اوپا)فک کنم خودشه زنگ زدم _الو تهیونگ+هان؟_آم چیزه پسرا میخوان برن تمرین کجایی؟!+بهشون بگو من نمیام برن بعدا میامم_باشهه .و رو به دوستش گفتم_میگه ک نمیاد🙂×او باشه ممنونم راستی من یونگی هستم _خوشبختمم منم اینویی=) درو بستم و با تهیونگ حرف زدم_چی شده؟!+آاهفف گفتی دکتری؟!میتونی بیای جایی ک میگم سریع _باشه اومدمم. رفتم جایی ک میگه زیاد دور نبود
رفتم دیدم تهیونگ روی پله نشسته و یه پسره همینجوری روی زمین افتاده_اینم کشتی😨+اا ن من مگه قاتلم این پسرخالمه اومدم همینجوری افتاده بود_نکنه سکته کرده؟!+نمیدونم بیا ببین..نبضشو گرفتم نمیزد _زنگ بزن اورژانس+ولی من معروفم بیان منو ببینن بدبختمم میوفته تقصیر من_خودم زنگ میزنم بیا بریم قایم شیم.. اورژانس اومد و پسرخالشو بردن_چرا نرفتی تمرین؟!+حالم خوب نیس _مگه نگفتی فردا کنسرت دارید؟+چرا _خب بیا بریم تمرینن من باهات میام ک تنها نباشی +ولی من حال ندارم میزاریمش برا بعد بریم هتل. رفتیم هتل که تهیونگ همراه با من اومد سمت اتاقم_چیزی شده؟+خب جیمین نیس در اتاق بستس میخوای برم تو خیابون؟!_باشه . تهیونگ اومد تو و روی مبل دراز کشید و من رفتم تو اتاقم و مرتب کردم و برگشتم تو آشپز خونه و دو تا هات چاکلت درطت کردم و اوردم گداشتم روی میز _مستر هات چاکلت میخوری؟!+ااوو درست کردی؟!بزار ببینم چه مزه ایه؟_🤗بخورش من خیلی خوب بلدم درست کنم و به خاطر عشقم یاد گرفتم🙂🙄.تا این حرفو گفتم سرشو برگردوند و با تعجب نگاهم کرد😞+چی امم توو ازدواج کردی؟!نگفتی بهم😶_اوه ن عشقمم دوست پسرمه اون خیلی هات چاکلت و قهوه دوست داره هروقت میاد خونمون براش درست میکنم☺+خوش به حالش منم هات چاکلت خیلی دوست دارممم🙂
_ک اینطورر+اوم فضولی نباشع ولی میخوام بدونم ک عشق چجوریه چ حسیع؟!_خب ببین حسیه ک ممکنه تو رو خیلی عوض کنه اگه عشق از سمت دو نفر باشه ک یه جورایی دیوونه میشی اصن هرچی اون میگه البته سختی هاییم داره منو یونجین خیلی سختیا گذروندیم اول مادر و پدر من ک هنوزم مخالفن و بعد مشکلات کار و اخلاق یونجین. ولی اگه عشق یه طرفه باشه ابت میکنه ذره ذره آب میشی فک میکنی نمیتونی ادامه بدی نمیدونم ولی خیلی چیز پیچیده ایه+اومم ک اینطور. _حالت بهتر شد؟!+چرا حال من برات مهمه؟!_آمم ب عنوان یه دوست گفتم من برای دوستام ارزش قائلم😊💫+پوف خب اره حالم بهتر شد_اوم میخوای بریم تمرین؟!+ولی پسرا تا الان برگشتن دیگه_خب خودت تنها بریم؟!+باشه. رفتیم توی سالنی نزدیک هتل موزیکو گذاشت و شروع کرد. یاد خودم افتادم ک میخواستم دنس یاد بگیرم ولی افتضاح بودم ولی یونجین بهم یاد داد🙂👑واقعا من خیلی خوشبختم ک کسی مث اون تو زندگیم پیدا شده😍💫 تهیونگ دنسش تموم شد یه بار دیگه اهنگو گذاشتم که بلند بلند میخوند و من نگاش میکردم. قرار بود کنسرتشم برم💫💕
فردا کنسرت. لباس پوشیدم کاملا اماده بودم پسرا زود تر رفتن و تهیونگ یه ماشین گرفت ک من برم کنسرت رفتم سوار ماشین شدم رسیدم ب مکان کنسرت خیلی شلوغ بود کلی آدم بودن اینجاا خلاصه رفتم تو و بلیتمو دادم و شماره صندلیمو گرفتم و نشستم ک کنسرت شروع شد اجرای اولشون بی نقص بود و فنا گلوشونو پاره میکردنن😂💫💛بعد اجرای اول اومدن رو صحنه با فنا حرف زدن و کیوت بازی دراوردن و شد اجرای دوم اومدن رو استیج و داشتن میخوندن منم با اشتیاق نگاشون میکردم ک چشمم به تهیونگ افتاد دیشب توجه نکردم چه صدای ملیحی داره💛💫 اونم یهو نگاش ب من افتاد ک قیافش از حالت عادی ب لبخند گشادی تبدیل شد.
کنسرت تموم شد و اومدم بیرون خیلی گرسنم بود رفتم رستوران و یه چیزی خوردم خواستم بیام بیرون ک. چشم ب ساعت افتاد اوه ساعت ۲ شبه؟!😐 سوار ماشین شدم و برگشتم هتل در آسانسور باز شد خواستم برم بیرونش ک تهیونگو دیدم کلافه بود داشت تو راه رو را میرفت تا منو دید اومد سمتم +کجا بودی؟!😠_آم گرسنم شد رفتم رستورانن+کی بهت اجازه داددد😠😠😠_معذرت اصن به ساعت نگاه نکردمم. اومد یه چیزه بهم بگه ک یکی از دوستاش فک کنم جین بود اومد بیرون یه نگاهی. انداخت به ما ک تهیونگ حرفشو قورت داد و گفت+نگرانت بودم عزیزمم. جین که رد شد دستمو کشید رفتیم تو اتاق من _اینجا میخوای بخوابی؟!+اوم نگران نباش تو برو تو اون اتاق من رو مبل میخوابم_باشهه
💛💫نشستم رو تخت کلافه بودم ک در باز شد+چته؟داد زدم سرت ناراحتی؟!ببخشید_ننهه دلمم برای....حرفمو خوردم و ادامه ندادمش+برای کی؟!دلت واسه کی تنگ شده؟_هیچی+واسه یونجین؟!_اوم😢+خب اا فردا میخوایم برگردیم کره یه قرار میزارم ببینیش بالاخره دو هفتس ندیدیش🙃_ممنونمم+زیادم مطمئن نباش چون ممکنه اصن نشه.... رفتم خوابیدم با اینکه امید واهی داد ولی بازم خوب بود. داستان از زبان تهیونگ. رفتم خوابیدم.گوشیم زنگ خورد اوه ساعت ۷ صبحهه بلند شدن برم دسشویی از اونجا ک برگشتم یهو افتادم رو یکی اینویی بود ل.ب.ا.م رو ل.ب.ا.ش بود خیلی گرم ولی سریع بلند شد و ازش معذرت خواهی کردم ک دیدم چشاش بستس😐😐 +اینویییی..اوه خوابه فهمیدم مث خودم بد خوابه اروم بلندش کردم و گذاشتمش روی تختش خواستم بلند شم چشام به موهای نرم و لطیفش افتاد و پوست نرم و گندمیش و اروم نوازش کردم و موهاشو به یه سمت سوق دادم.رفتم ک صبحانه بخورم.
💛اینویی هم بلند شد اومد صبحانه خورد لباسامونو جمع کردیم برای سفر دوباره. برگشتن ب کره.
💛پایان پارت ۲ لایک ها و کامنت کمه اگه میشه تو داستان هاتون معرفی کنید☺🙂
💛💫💛💫💛💫💛
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فوق العاده بودددددددددددددددددددددددد
افتضاح بود کدوم نویسنده ای همچین داستانی مینویسه🤢🤢🤢🤢🤮🤮🤮🤮
شوخی کردم از بس عالی بود که نمیدونم چطوری بگم•-•
عاااااااااللللللییییی بودددددد💜💜💜💓💓💜💜💓💓💜💜💜💛💛💚💛💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💙💙💜💙💜💙💜💙💜💙💜💙💜💙💜💙💜💙💜💙💜💙💜💙💙💜💙💙💜💙💜💙💜💙💜💜💙💜💓💓💓💓💓💓💓💓💓💞💞💞💝💝💝💜💜💛💛💚💚💛💚💛💚💜💜💗💓💗💓💗💗💟💟💗💟💗💓💗💓💞💓💞💜💞💜💓💋❤❤❤❤❤💚💚💚💜💜💛💓💛💓💓💜💓💓😘😙😙😘😙😙😚😗😚😗😚😗😍😍😙😍😗😘😗😗😍😚😙😗😍😘😙😙😘😍😘😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😙😙😗😗😚💞😚💞😚💞😚💞😚💞😚💞😚💞😚💞❇🌟🌟💝💙🌌💐🌌⛅☁☁⛅❄🌷🍓💒💌💌😘😘😘
نانای اکبرو کبرا نانای اصغرو صقرا نانای هله نانای
خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اینم کامنت
آی دستم
منتظر پارت بعد هستم
😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘
خیلی خوب مینویسی
🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩
پارت بعد
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
پلیززززززززززز
💜
💜💜