عمارت MBTI/پارت 4

پارت چهار، بلاخره

INFJ: *بغض میکنه🥺* اگه نگید کار کیه همتون رو باهم میکشیم!! 😭/INTJ: زود باشید دیگه، کار کیه؟ /ISTJ:من آخرین بار دست INTP دیدمش / INTP:چی؟! من حتی یکبارم اون تیکه چوبو لمس نکردم / ISTJ:اما انگار علاقه ی زیادی به جادو جمبل داری / INTP:من نیازی به وسیله ندارم من فقط میتونم با ذهن قدرتمندم همه چیز رو کنترل کنم😤 / ENTP: من میگم کار ISTP عه / ISTP: کار من نبود!!/ ENTP: عه، پس از کجا میدونی شکسته؟ / ISTP:چون جلوی چشممونه و داریم میبینیم! /ISFJ:کار.. کار منه! /INFJ: نه! کار کیه؟! /ESTP:هی، INFP خیلی ساکته / INFP: چی؟! کار من نبود!! همه تایپا:*افتادن به جون هم* INFJ:*ترکیبی از ناراحتی و خشم*

INFJ:بسهههه!! من میدونم کار کیه! /INTJ:کی؟! /INFJ: کار ESFP عه/همه تایپا:WTF?! ESFP: راست میگه کار منه😁 INFJ:چرا؟ 🥺 ESFP: چون با اون چوب رو اعصابم بودی INFJ:دیگه باهات قهرم😭دیگه باهات حرف نمیزنم! 😭 *میره INTJ رو بغل میکنه و گریه میکنه* INTJ: *دست میزنه پشتش و سعی میکنه آروم کنه* ENTP میزنه تو سر ESFP:چطور جرعت میکنی عصای INFJ رو بشکنی؟! ها؟! حالا باید با بزرگترین کابوس زندگیت رو به رو بشی چون به زودی INFJ نقشه قتلت رو میکشه!! ESFP:به همین خیال باش😏 ESTP:چطور جرعت میکنی ESFP رو بزنی؟! اون دوست منه ENTP :تو یکی ساکت!! *خلاصه دعوا شد دیگه*

INTJ:*در ذهنش:خوشحالم این یکی کار ENTP نبود، چون آماده بودم بکشمش.. *سه روز از اون اتفاق میگذره و INTJ برای INFJ یک اعصای جدید خرید و INFJ ذوق مرگ شد اما INFJ هنو همچنان با ESFP حرف نمیزنه، حتی نقشه انتقام کشید، اما اجراش نکرد* ENFP در راهرو ها راه میرفت که یک دفعه INTJرو دید: هی، INTJ، تا حالا کیک توت فرنگی خوردی؟! INTJ:آره.. ENFP:عالیه چون قراره دوباره بخوری😁 INTJ:ها؟! چی؟! *باهم به آشپزخانه میروند و ENFP کیک توت فرنگی جلوی INTJ میزاره* بخور!!/ INTJ:نمیخوام/ ENFP:بخور!! *INTJ میخوره*خوشمزه است *او کمی سرخ میشی، اون عادت نداره با کسی جز INFJ و ENTJ حرف بزنه، مخصوصا یک دختر* ENFP:*لبخند میزنه* نوش جونت 😁

ENTP و INTP در حال بحث هستن ENTP: هی، فرد مورد علاقه ی تو کیه؟ INTP:هیچکی، من اهمیت نمیدم ENTP: من INFJ رو دوست دارم، اون خیلی گوگولیه، اما INTJ منو میکشه 🥲 INTP:خیلیم عالی ENTP: عالی؟! آخه تو چه خواهری هستی؟! INTP:اما اون که واقعا تو رو نمیکشه! ENTP:از INTJ بعید نیست! INTP:اوه راستی، یک تورو شنیدم که ENTJ رو INFP کراشه ENTP: وات؟! واقعا؟! برگام ریخت!! مطنئنی؟! INTP:آره خودم دیدم داشت نگاهش میکرد *ناگهان یک صدایی بلندی میاد و یک نفر جیغ میزنه و.. *