برای پارت بعدی ۲۰ لایک لازم است🦋🌕💫💕
صدای شکستن شیشه آمد.یری به سرعت به سمت شیشه رفت و دید سنگی که شیشه را شکسته روی زمین افتاده،روی آن حک شده بود«اولین دیدار برای عشق».یری که کنجکاو شده بود از پنجره ای که شیشه ی آن شکسته شده بود،پایین را نگاه کرد.اما کسی را ندید و زیر لب با خود زمزمه کرد:«اگر میخواست من او را ببینم،پس چرا رفته بود؟چرا انسان باید چنین کاری بکند؟»
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
یک سوالی مزخمو درگیر کرده(مزخم همون مغزمه*)
ماجرا چیه اصن؟🤡
درسته😐ماجرا همین الان شروع میشه که تو پارت بعد میگم
آهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا(مدیونین فک کنین اینا رو با انگشتان مقدسم تایپ نکردم!)
درسته😂😂😂