زندگی جدید 💫۹

سلام‌دوستان این پارت ۹ هست خیلی ذوق زده شدم‌چون زندگی شون در حال تغییر کردن هست و ممکنه که اسم داستان عوض بشه

خب بریم‌سراغ داستانمون کجا بودیم ، آها همونجایی بودیم که از مرینت سوال پرسید ، ادامه داستان مرینت : بله پدر: طبق اجازه ای که به من داده شده من شما را نامزد اعلام میکنم مبارکتون باشه آدرین: ممنونم که تشریف اوردید پدر: خواهش میکنم وظیفه بود مرینت: خیلی ممنونم از همگی 😊😇

یک ساعت بعد ....... دوستان الان فقط خانواده هاشون در خونه هستند و کس دیگه ای نیست . مرینت : دایی و خاله خیلی ممنونم امشب بهترین شب زندگی ام بود خیلی ازتون ممنونم گابریل : خواهش میکنم تو مثل دخترمی من هر کاری برای خانواده ام انجام میدم آدرین: پدر خیلی زحمت کشیدین و ازیت شدین امیلی : نه پسرم ما خیلی هم خوشحالیم‌که براتون این کار رو انجام دادیم

مرینت : آدرین من خوابم میاد تو چی ؟؟ آدرین: آره امروز خیلی خسته شدیم بریم بخوابیم . آدرین : مرینت امشب بهترین شب زندگی ام بود فقط داخل فکرم که چرا موقع گفتن بله لکنت نگرفتی ؟😂🤣 مرینت : نمیدونم خودمم نفهمیدم انگار استرسم کم شد و با خیال آرامش گفتم 😁

آدرین : انگار آره ، حالا که ما ازدواج کردیم باید هویت هامون رو به مردم بگیم ؟ مرینت : نمیدونم ولی ااگه بگیم بهتره دوستان میخوام یک‌ابر شرور رو‌ وارد داستان کنم که برای خودش یک ارتش بسیار قدرتمند داره اگه فیلم های شرکت مارول یا دی سی را دیده باشید تقریبا اون مثل دارک‌ساید و تانوس هست که قدرت های ماورایی داره‌

الان براتون توصیفش میکنم اسمش هست الهه مرگ تقریبا ۵۰۰۰ سالشه البته به زمینی‌ و یک ارتش بسیار بزرگ از نیروهای تاریکی داره اسم پدرش هم اودین ساکن سیاره تایتان بوده و تایتانی ها به اون میگفتن تایتان دیوانه ولی پس از چند سال نسل اون ها منقرض شد و سیارشون از حالت معمولی خراب شده و‌اون تنها باز مانده است

خب الان قدرت هاشو براتون میگم پرش فرا انسانی چون فضایی‌ سرعت فرا انسانی پرواز توانایی پرتاب خنجر های بسیار زیاد و بزرگ جابه جایی با استفاده از تونل های کهکشانی به هر جای دلخواه چشم های لیزری همچنین جادوگری عکسش بالا هست

یک‌سوال براتون پیش اومده که چرا بهش میگن تایتان دیوانه چون فهمیده که ترکیب معجزه گر کفشدوزک و گربه میتونن به قدرت مطلق برسن و تقریبا خدایی حالا بهش میگن دیوانه ولی خودش خیلی قویه تقریبا نیمه خداست و میخواد به دستشون بیاره اسم فرمانده اعظم و وفادارش هم دارک ساید و دارک ساید عاشق الهه مرگ و براش همه کاری انجام میده و با الهه مرگ بسیاری از کهکشان را فتح کردن و بسیاری از سیاره ها رو نیز از بین بردن و جمعیت اونا رو منقرض کردن

دارک‌ساید : ای بانوی من الهه مرگ خبری رسیده که معجزه گر ها در سیاره زمین هستند یکی از جاسوسان این خبر را داد الهه مرگ : چه خوب زمین ،‌ ارتش‌را آماده کن من اعلام جنگ میکنم تا آنها نیز با خبر شوند ۶۰۰۰ سال نوری دیگه با آنها جنگ خواهیم کرد (دوستان ۶۰۰۰ سال نوری برابر با ۶ سال انسانی میشه )

میریم به زمین ..... تیکی و پلگ : مرینت و آدرین بیدار شید یک‌خطر بزرگ پیش آمده مرینت : چه خطری تیکی : الهه مرگ اعلام جنگ کرده ارتش بسیار قوی هم داره مرینت : این خیلی بده ما که ارتش نداریم تیکی : مرینت و آدرین شما یک گردنبند دارید که ما موقع تولدتون بهتون هدیه دادیم شما اون ها رو بهم بچسبونید تا ملکه و پادشاه جادو کمکتون کنن مرینت : باشه بعدش یک نور سفیدی همه جا رو فرا گرفت و دو نفر به صورت نور ظاهر شدن

پادشاه و ملکه : سلام و درود بر مرینت و آدرین آگرست‌ شما جانشینان ما هستید و انگار الهه مرگ که جلاد ما بوده اعلام جنگ کرده مرینت : شما از کجا میدونید ؟؟؟ ملکه : ما از قبل پیش بینی اش را‌کرده بودیم و الان به کمک شما آمده ایم آدرین : خیلی ممنونم ولی ما ارتش نداریم پادشاه : شما به ارتش لازمی ندارید ولی باید داشته باشید عشق شما در بین جهان هستی بی همتاست

آدرین : وقتی گفتید ما جانشینان شما هستیم یعنی ما اکنون ملکه و پادشاه جهانیم ؟؟؟ ملکه : بله درسته اکنون شما قدرت های زیادی دارید و مردم سیاره شما و کسانی که نگهبانان جعبه هستند نیز فهمیده اند که شما ملکه و پادشاه اید نگران چیزی نباشید

به تمام کشور ها سفر کنید و با نگهبانان و کاهنان آنها صحبت کنید تا ارتش شما آماده شود تمام آنان معجزه گر دارند و هر معبد یک جعبه دارد و جعبه ای که پیش شما است جعبه ی مادر است که از ۶ سنگ ابدیت تشکیل شده قدرت زیادی دارد به زودی برای شما قصری ساخته خواهد شد و تیم لیگ عدالت و انتقام جویان و مردان ایکس هم به شما کمک خواهند کرد