سلام فاطمه هستم با پارت ۳ اومدم .
اگه کمه ببخشید دیگه ولی من سعی کردم بیشتر بنویسم
( توی داستان من اینجوریه که هاک ماث از طریق آکوما صدا ها را میشنود)
از زبان لیدی باگ
لیدی:ها،هاک،ماث....هویتم را فهمیده
کت:آخه چجوری
لیدی: آکوما ، وقتی ما داشتیم ثبت میکردیم آکوما کنار ما بود .....
از زبان کت نوار
رفتم خانه به ناتالی گفتم میرم بخوابم تبدیل شدم و کنار پنجرهی
خانهی مرینت نشستم هاک ماث پرید داخل بیصدا رفتم داخل کتاکلیزم هاک ماث فرار کرد من کتاکلیزم را روی یک دستمال خالی کردم دونفر اومدن داخل مرینت هم از خواب پریده بود
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)