داستان پارت دو
و دید که روی تخت ملکه ای نشسته که پر از گرد و غباره.با تعجب دید که لباس ملکه ی زیبایی تنشه.اول خوشش اومد ولی بعد یادش اومد که چرا اون باید اینجا باشه.یه اینه قدی بزرگ کنار ستون شکسته ی قصر بود.
خودشو تو آینه دید.قیافه اش از قبل بهتر بود. یهو احساس کرد یه موجی
که اگه واقعی بود همرو با خودش می برد، زیر پوستش حرکت کرد.کل رنگ چشمش سفید شد.سرش رو به بالا بود و تو هوا معلق شد.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
عالی بید❤💞
خیلی خوب بود✨️
خعلی زیبا بید
این پارت بهتر بود