های #معرفی داستان درباره یه دختر به اسم آیرینه 19 سالشه و دانشجوی پرستاری آیرین که یه آرمی هزااار آتیشست تصمیم گرفته که بورسیه بگیره و برای ادامه تحصیل به کره جنوبی بره و بتونه بی تی اس رو ببینه توی کره یه اتفاقایی واسه آیرین میوفته که میفهمه اصلا آیرین نبوده و به این دنیا تعلق نداره
آیرین:ماماان از گرسنگی مُردم عهههه
آیدا:خااااک 19 سالته مامان باید واست غذا بیاره؟؟؟؟
این آیدا خیلی رو مخمه خواهر کوچیکمه 12 سالشه ولی همیشه تو کارام دخالت میکنه ایشش چند روز دیگه ار ایران میرم ازش خلاااص میشم
مامان_دختراا بیاین ناهار
آیرین:😭😭😭مامان من از ماکارونی متنفرممممم چند بار بگم😶
مامان:اصلا حوااصم نبود ولی حالا که چیزی نشده
آیرین:من گرسنمهه ایشش ماکارانی بد مزسسسسس
آیدا:اتفاقا خیلیم خوشمزست تو سلیقه نداری
آیرین:من از تو نظر خواستم؟
آیدا:نه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عالیییی
اجی میشی؟
من نرگس 15سالمه
میصی👑🍭
یص میشم🍬💜
منم تینام 14 صالمح👑❤
خشم
عالی بود
پارت بعدی رو بزار
مرصی💖هنو ننوشتم
خیلی قشنگ بود 🙃😊🥰
پارت بعدی لطفا🙏🥺🥰💕💜❤
مرصی💜🎤