
گایز پارت هشتم انگاری داستان ما قراره طولانی شه وای♥
از زبان جی هوپ: رفتیم تمرین کردیم بعد از تمیرین میکاپر و آرایشگر اینا اومدن به سر و وضعمون رسیدن هممون میگفتیم و حرف میزدیم اما کوک همش بی صدا و بدون حرف اشک میریخت🥺کوک سه هفته ی کامل لب به غذا نزده بود و فقط آب به بدنش رسیده بود تو طول حاضر شدن همموم میخوابیدیم اما کوکی که همیشه وقت حاضر شدن خواب بود عین جغد بود وی گفته بود تو این یه ماه نه غذا خورده بود نه خوابیده بود دارو هم نمیخورد بدنش عین جنازه سرد رفت رو وزنه 22کیلو تو این ماه کم کرده بود وای یعنی اینکه کوک کلا 55کیلو بود حتی از شوگا هم لاغرتر و بدتر از اینکه علاوه بر اینکه هیچی نمیخورد به بدنش هم استراحت نمیداد و تهیونگ میگفت تو این دو هفته فقط تمرین تمرین و بیست و چهار ساعته بدون غذا تمرین میکرد😔نمیدونستیم چش بود به هیچکی نمیگفت کلا افسرده شده بود هی میگفتیم یه چیزی بخور اما هیچی نمیخورد😓جی هوپ: امممم کوکی_بله_برات شیرموز خریدم بیا😊_نمیخوام گفتم که هیچی نمیخورم_اما کوک تو کنسرت حالت بد میشه🥺_نمیشه نگران نباش ولم کن_باشه🥺. چند ساعت گذشت رفتیم رو استیج کوک خیلی خیلی تو کنسرت به خودش فشار میورد بیشتر از هممون و لحظه به لحظه رنگش بیشتر میپرید آرمی ها از دیدن کوک بی روح و خیلی لاغر شاخ در آوردن😣و هی میپرسیدن ماهم میگفتیم که کوک دوس داره لاغر باشه و اینکه رنگش خیلی سفیده بخاطر کرم زیاده. از زبان من جنی:...
با شاینی اومده بودیم کنسرت شروع شد خیلی خوشحال بودم😍ولی خب کوک... شاینی که از خوشحالی داشت غش میکرد بعد اعضا اومدن رو صحنه و کوک رو دیدم وای خدایا این کوکه😥چقدر لاغر شده رنگش وای خدایا کوووک چرا انقدر افسرده شده دلیلش چیه 😣هییییی. از زبان شوگا: کنسرت تموم شد رفتیم پشت صحنه کوک مستقیم رفت دستشویی و کلی بالا آورد🥺بعد اومد بیرون. کوک کوک حالت خوبه_آره شوگولی. همین که گفت احساس کردم دیگه نمیتونه نفس بکشه به امداد رسان ها گفتم فوری اکسیژن مصنوعی آوردن امداد رسان چون ماترو خیلی وقت بود میشناخت گفت: ایشون جونگ کوک شی هست؟_بله_پس چرا انقدر لاغره چرا انقدر بدنش مثل جنازه شده خوب معلومه چند هفتست نه غذا خورده نه خوابیده ببینین اگه نمیخوره به زور بهش بدین وگرنه...._نامجون: وگرنه چی؟_وگرنه دیگه مواد لازم به بدنش نمیرسه و به مریضی های بدی کبتلا میشن الانم یه غذایی چیزی بیارین باید به زور بخوره...
جی هوپ: باشه من من یکم پیتزا خریدم کوک پیتزا دوست داره بیارم بخوره. وی: آاره ببببییار 😓. جین: تهیونگ حالت خوبه؟. وی: چطور میتونم خوب باشم وقتی جونگ کوکم تو این حاله. دکتر: خب جناب تهیونگ یه چیز دیگه هم هست_چی؟_خب راستش جونگ کوک شی به شدت افسرده شدند و اگه اینجوری پیش بره ممکنه دست به خودکشی بزنه مراقب باشید بهتره که پیش روانشناس برن یا میتونین با خودشون حرف بزنین چون قبلا خیلی شاد بودند حتما یه مشکلی پیش اومده_جیمین: چشم آقای دکتر. از زبان وی: چند دقیقه گذشت و جونگ کوک بیدار شد. کوک: تهیونگ_جونم_من من اه معدم درد میکنه آه _آخه بانی تو که چیزی نخوردی الان جی هوپ پیتزا میاره بخور باشه؟_نه نه نمیخورم هیچی نمیخوام ته ته_آی الهی ته ته فدات شه آخه اگه چیزی نخوری مریض میشی بعد ته ته هم میمیره اگه بانی چیزیش شه🥺_نه ته ته نمیره بانی هم مریض شه اصلا بمیره😓(خدا نکنه🥺)_خدا نکنه این حرفا چیه کوک اگه تو بمیری منم میمیرم کوک نباشه ته هم نیست حرفای بیخود هم نزن 😡_آه ته نکن نکن ازم عصبانی نباش ته من نمیخوام زندگی رو من میخوام آزاد باشم _آی معذرت میخوام بانی🥺باشه دیگه ته ته عصبانی نمیشه بیا بغلم. کوک اومد بغلم اونقدر سبک بود که راحت بلندش کردم😣
بانی چی شده به ته بگو_کاش میتونستم ته کاش......_چرا نمیتونی_نپرس ازم ته_باشه_تهیونگ_جونم_زنگ بزن به جنی بیاد پیشم لطفا😭_باشه گریه نکن کوک الان زنگ میزنم اما به یه شرط:_چی🥺_باید پیتزا بخوری خواهش میکنم بخاطر من_باشه میخورم._خوبه جی هوپ_بله_پیتزا رو بیار تا کوک بخوره _باشه_بانی_جونم_نمیشه اینجا پیش اعضا جنی رو ببینی پیتزا رو بخور میریم خونه من زنگ میزنم به جنی بیاد باشه؟_باشه_قربونت برم من بانی_خدانکنه ته_پیتزاتو بخور برم به جنی زنگ بزنم _باشه. جی هوپ: بیا کوک ببین چه پیتزایی یامی😋🍕بخور_ممنون جی هوپ_خواهش کوک کوچولو بخور مکنه طلایی_🥰🥰•_❤❤💕. از زبان کوک: پیتزا رو خوردم تو این یه ماه طعم لذیذ پیتزا نرفته بود تو وجودم بعد شوگا برام شیرموز هم آورد خوردم چون خیلی گرسنم بود. جین: حالت خوبه؟_خوبم آه_چی شد؟_معدم آی معدم آه خیلی خیلی درد میکنه آه شکمم آی آه_کوک کوک آروم باش آروم بذار ماساژ بدم. جین شکم و معدمو ماساژ داد وای خدا خیلی درد میکرد بعد دکتر اومد معاینم کرد وگفت: آقای جونگ کوک شما وضعتون خیلی وخیمه تا میتونید غذا بخورید و دارو و انواع ویتامین به شدت هم افسرده شدید چه اتفاقی افتاده؟. با یاد آوری اینکه چه اتفاقی برام افتاده اونقدر گریه کردم که چشام شد کاسه خون. نامجون: جونگ کوک آروم جونگ کوک چی شده چته _نامجون ازم نپرس 😭😭خواهش میکنم هه هه ها ها _جونگ کوک جونگ کوک صدامو میشنوی. و با یه حرکت بیهوش شدم...
باشه _خوبه آفرین....
جونگ کوک _بله وی _بیا_چیه چی شده _کوک باید برگردیم خوابگاه تا کی میخوای اینجوری باشی_نه برنمیگردم خوابگاه_کووووووک باید برگردی😡نمیفهمی اعضا نگرانتن😡_ولم هق کن هق توهم هق باهام هق بدی هق_باشه باشه بانی معذرت میخوام 🥺لطفا گریه نکن😣ببین اعضا واقعا نگرانتن ببین باید برگردی لطفا اگه ته ته رو دوس داری پاشو_نه پا نمیشم _پس که اینطور ته ته و دوس نداری؟ هییییی_ته ته ببین دوسن دارم خیلی هم اما.._ اما نداره_باشه میام_آیییی بیا بغلم بانی کوچولو الهی فدات شم❤😍_خدا نکنه....... از زبان تهیونگ......
الان23فروردین ساعت 9صبحه ببینیم تستچی چه میکنه
رفتیم خوابگاه اعضا اومدن استقبال جونگ کوک اما کوک خسته بود خیلی خسته ایپو از صورتش خوندم دکتذ بهمون گفته بود از آرامبخش استفاده کنیم براش ولی کوک نمیذاشت پس بدون این که متوجه شه از گردنش بهش تزریق کردم..... ته آییییییی چیکار میکنی آه تههه_بانی معذرت میخوام ولی باید بهت میزدم جونگ کوک روی مبل نشست بیشتر ی تمین بهش آرامبخش ردم که خوابش ببره چون تو این ماه انقدر نخوابیده بود که چشاش گود افتاده بود 😓روی مبل نشست اعضا نمیدونستن بهش آرامبخش زدم وقتی کوک رو روی مبل دیدند نگران شدند چون سرش گیج میرفت.... ته تهیونگ_جونم_ته من خوابم میاد خیلی خوابم میاد نمیتونم پاشم. منو ببر تو اتاقم_باشه بیا.... کوک رو بردم اتاقش...
پایان پارت هشتم🌹🌹🌹🌹🌹امیدوارم لذت برده باشین💕مرسی از حمایتاتون.چالش: برنامه که خیلی تو گوشیت استفاده میکنی💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💖💖💖💖💖💖💖💖💜💜💜💜♥♥♥♥♥
بای بای 💕💓🌹💜♥❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مثل همیشه عالی بود خسته نباشی
پارت بعدی رو بزار
مرسی عزیزم حتما🌹🥰
لطفا کوک خوب شه
و اینکه سریع جنی رو بیار تو داستان دیگه
پارت بعدی رو هم بزار
چشم داستان میخوام طولانی باشه خب دوس دارم تلخی زیاد داشته باشه و آخرش قشنگ تموم شه برای همین کشش میدم😊
عالی بود
چالش : گوگل و ویسگون اسنپچت هم استفاده میکنم اما نه زیاد