انتخاب سخت ۵

آدرین:وقتی گفتم که باید بین اونا یکی رو انتخاب کنم شکه شدم براام سخت بود هر دو خیلی زیبا و ناز بودند به اونا گفتم که من میروم بیرون تا هوا بخورم و یبن شما انتخاب کنم و تا یک ساعت دیگه میام

داشتم از راه روی هواپیما بیرون میرفتم که دیدم پلگ اومد بیرون گفت:آدرین این که جوابش ساده هست آدرین:پلگ ولم کن هرچی میخواد باشه پلگ:آدرین چرا ارباب شرارت کسی رو شرور نمیکنه آدرین:نمیدونم برایم هم مهم نیست داشتم میرفتم داخل راه بودم و داشتم برای خودم فکر میکردم کدوم رو انتخاب کنم ؟ کدوم بهتر هست از زبان بابای آدرین: از وقتی که آدرین رفته دیگه کسی شرور نکردم چون سرتان گرفتم که خیلی هم شدید هست گفتم که به آدرین نگن که راحت باشه

آدرین:۱۰ دقیقه شده بود باید میرفتم و به اونا میگفتم راه افتادم به سمت خانه در راه یک دسته گل خرید که بدم به اون کسی که انتخابش نکردم وقتی رسیدم دیدم هیچ کدوم در خانه نیستن گفتم خوبه میتونم بیشتر استراحت کنم و فکر کنم رفتم بیرون داشتم میرفتم که یهو

یهو مرینت رو دیدم که داره با دوچرخه سواری میکنه رفتم سمتش و دستم را گذاشتم روی شونه اش گذاشتم شونه اش را بوسیدم گفتم کدوم رو انتخاب کنم:گفت تا وقتی که کسی را انتخاب نکردی با من حرف نزن منم ناراحت شدم و رفتم اما قبلش گفتم مرینت امروز یک ساعت دیگه داخل هواپیما بهت میگم پس بیایی رفتم به سمت هواپیما که دیدم کاگامی آمد رفتم پیشش میخواستم باهاش حرف بزنم که گفت با من حرف نزن تا انتخاب نکردی منم گفتم باشه ولی یک ساعت دیگه بهت میگم

رفتم داخل اتاقم و گرفتم در اتاقم خوابیدم وقتی بیدار شدم یک ساعت شده بود وقتم برون اتاقم رفتم داخل پذیرایی هواپیما وقتی رفتم دیدم هر دوی آنها هستن وقتی رفتم گفتم من اون کسی را که میخواهم انتخاب کردم اون کسی نیست جز

منتطر باشید۰