متن هایی از شازده کوچولو ۲ 🦊

شازده کوچولو گفت : بعضی کارا ، بعضی حرفا بدجور دل آدمو آشوب میکنه . گل گفت : مث چی ؟ شازده کوچولو گفت : مثل وقتی که میدونی دلم برات بیقراره ولی هیچ کاری نمیکنی

شازده کوچولو گفت : آدم ها کجا هستند ؟ گل گفت : باد به اینور و آن ورشان می برد این بی ریشگی حسابی اسباب دردشان شده !

شازده کوچولو گفت : آدما می گویند نیش مار ها کشنده است مار گفت : زخم زبان خودشان که بدتر است آدم ها همیشه نا امیدت می کنند تنها کاری هم که خوب بلدن همین یکیست

شازده کوچولو گفت : آدم ها کی قدر داشته هاشون رو میدونن؟ روباه : زمانی که از دستش بدن !

روباه گفت : خداحافظ و اینک راز من که بسیار ساده است : بدان که جز با چشم دل نمی توان خوب دید. آنچه اصل است. از دیده پنهان است. فقط بچه ها می دانند که در جستجوی چه هستند.

روباه به شازده کوچولو: برای من تو هم مثل هزاران پسر بچه ی دیگه ای هستی که در این دنیا زندگی می کنن و من هیچ نیازی به تو ندارم. برای تو هم من مثل هزاران روباه دیگه ی این دنیا هستم. ولی تو اگر مرا اهلی کنی هردو به هم نیازمند خواهیم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنیا یگانه خواهم بود. شازده کوچولو گفت : کم کم دارد دستگیرم مى شود. یک گلى هست که گمانم مرا اهلى کرده باشد.

شازده کوچولو گفت : به هر بهانه ای میخوام ببینمش ... دلم زود براش تنگ میشه.... روباه خندید و به آخر جاده نگاه کرد و آروم گفت : عاشق شدی .....

شازده کوچولو به روباه گفت: سلام ، با من بازی می کنی؟ روباه گفت: من نمیتونم باهات بازی کنم آخه من که اهلی نیستم!

شازده کوچولو پرسید : گول خوردن یعنی چی؟ روباه گفت: همون که اگر نخوری “تنها” میمونی

شازده کوچولو: خوبیه خوابیدن چیه؟ روباه گفت: تنها خوبیه خواب اینه که بلاتکلیفی رو به پایان میرسونه ، هرچند مقطعی