داشتم میخوندم اصلشو...بعد۷خط دستم خورد گمش کردم💀
بارتی دستور داد:میخوام ببینمش.
رگولوس صورتش را از او برگرداند،صدایش سرد و بی روح بود:چی رو؟
بارتی سعی کرد بغضش را کنترل کند:میدونی چی رو میگم.
رگولوس به زمین خیره شد:قبلا دیدیش.
بارتی: اصرار کرد:فقط یه بار دیگه،لطفا. بارتی عادت نداشت خواهش کند و رگولوس این را خوب میدانست. بارتی خیلی مغرور تر از این حرف ها بود، هر دو بودند.
رگولوس برای مدتی به زمین خیره ماند،در سکوت کامل،مثل مجسمه ای سنگی و افسرده.
صدای شعله های سبز آتش شومینه بارتی را آزار میداد، کوچک ترین صدایی وادارش میکرد فریاد بزند. رنگ های سبز و خاکستری ، مار ها و جمجمه های سالن عمومی برایش عادی شده بودند، آنجا برای هردویشان حکم خانه ای امن را داشت.
رگولوس زمزمه کرد:چرا نمیخوابی؟برو بخواب،برو پیش ایوان.
بارتی تسلیم نشد:نشونش بده.
رگولوس گفت:تو خسته ای،مطمئن م
بارتی تکرار کرد:نشونش بده.
رگولوس خشمگین شد، از دست بارتی و لجبازی هایش، این پسر اکثر اوقات مثل بچه ها رفتار میکرد، همه چیز را به شوخی میگرفت، آزار دادن رگولوس با آن جک ها و نیش و کنایه ها برایش یک سرگرمی بود؛البته رگولوس هرگز فکر نکرد او از عمد آزارش میدهد،بارتی فقط احمق بود. رگولوس غرید:برو پی کارت کرواچ. رگولوس حتی صدایش را بالا نبرد.
بارتی تکرار کرد:بهم_نشونش_بده!
رگولوس سرش را بالا اورد، به بارتی نگاه کرد، به چشم هایش، راه فراری نبود.آن پسر دیوانه جدی بود.
رگولوس آه کشید. با بی حالی دکمه آستین ش را باز کرد و آن را تا زد و بالا برد، تا جایی که آن نشان نحس نمایان شد، آن مار و آن جمجمه.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
راستش هیچوقت فکر نمیکردم دلم برا بارتی بسوزه🥲
احساس هم دردی میکنم باهاش
منم دلم میخواد خونه خانواده بلک رو روی سرشون آوار کنم(فقط رو سر اوریون و ولبورگ هااااا)
ببینین به شخصه فکر نیم کردم تا عمر دارم به جز نفرت خالص نظری نسبت به عامل دوم مرگ سدریک خدابیامرز داشته باشم،الان روش کراشم
تا دیدار دیگر بدرود
عررر خیلی خفن بود🥲
ایده؟
امممم
بازم از ریگولس و بارتی مینویسی؟
اگه ایده بدین مینویسم
فقط شماها ایدهه رو بدین بهم
اممممم
مثلا
از شروع دوستیشون؟
اونو قبلا ننوشتم؟حالا یکی دیگه م مینویسم کی شو نمیدونم
اوا راست میگی
خبببب
امممم
از دوران مرگخواریشون؟
این خوبه ارهه خودشه