شخصیتت تو هاگوارتز (نامه) P1

بالا رو بنگر👆🏻 تو اتاقت نشسته بودی یه دفعه صدایی اومد سرت و بالا گرفتی به دوروبر نگاه کردی، نتونستی منبعش و پیدا کنی، دوباره شروع کردی به انجام کاری که میکردی، دوباره صدا اومد فهمیدی صدا از پنجره ی اتاقته، بلند شدی و به سمت پنجره رفتی بازش کردی دیدی یه جغد قهوه ای که نامه ای به پاش بسته شد رو لبه ی پنجره اتاقت نشسته، نامه رو از پاش باز میکنی به سمت سالن خونتون میری مامان بابات و صوا میکنی کسی جواب نمیده،تازه یادت میفته اون رفتن بیرون و تو خواهر/برادرت تو خونه تنهایین، چیکار میکنی؟

تو به هر نحوی نامه رو باز کردی، وقتی فهمیدی نامه هاگوارتز اومده واکنشت چیه؟

تو الان در کوچه دیاگون هستی،پدر و مادرت رفتن بانک گرینگاتز تو کتاب هاتو خریدی و داری میری به سمت مغازه اولیور تا چوبدستیت و بخری یدفعه یه نفر بهت میخوره باعث افتادنت میشه سرت و بالا میگری و میبینی اون طرف رون ویزلیه واکنشت چیه؟

خلاصه تو الان تو مغازه الویری مثل همیشه اولین چندتا رو میاره ولی اونا نیستن، بلخره چبدستیت و پیدا میکنی، دوست داری قلب چوبدستیت از چی باشه؟

چوبدستیتم گرفتی حالا نوبت حیوونه کدوم؟

تو تمام چیزای لازم و خریدی و قراره فردا بری هاگوارتز الان تو سالن همراه پدر و مادر و خواهر/برادرت نشستی از پدر مادرت میپرسی شما کدوم گروه بودین؟