امکان داره دوباره عاشق بشی پارت ۵

(داستان از زبان شما) که یهو ...................( دوباره شروع کرد نقطه گذاشتن _ نویسنده : انشا الله اگه این نقطه هارو تو داستان اگه یه سال ادامه بدم می تونم با این نقطه ها یه دیوار چین تو ایران بسازم _ هی باشه برو رو داستان _ نویسنده : تو وقت رو تلف میکنی به من چه 😒😏_ 😶😬😐🤨😑) اون دختر نوک آمپول رو زیر گردنم قرار داد

(مکالمه اون دختره با شما ) ( علامت اون دختره "علامت شما +) " تو ... تو عشقم رو ازم گرفتی ( با حالت بغض آلود) + من عشقت رو ازت نگرفتم اون تورو ول کرد " ما باهم خوب بودیم اما با پیدا شدن تو جی وون ولم کرد و رفت 😕🙁☹😟🥺😢😭+ من اون رو دوست ندارم " پس پس یه کاری کن برگرده + ببینم چه کاری از دستم بر میاد " قو..قول میدی ؟+ اره من مطمئنم که تورو هنوز دوست داره فقط ازت یه چیزی میخواد " خوب راستش من باهاش دعوا کردم و گفتم تو قبلا دوست / دختر / داشتی و از این حرفا و جی وون اون روز از خونه رفت بیرون و دیگه بر نگشت 😭😭+ خب اگه اومد که اومد اگه نیومد هم بدون " نه نمیخوام بگی اون لیاقتت رو نداشت + بزار حرفم رو بزنم اون لیاقتت رو داشت ولی دوستت نداشت " با ... باشه + اگه کسی رو دوست داری گذشتش برات مهم نیست اون ایندشه که برات مهمه 😊😊" ممنون

(داستان از زبان کوکی ) رز و اون دختره همون بغل کردن و بعد همه رفتیم بیگ هیت . (داستان از زبان هیوجو ) ۳ ساعت که وقت داشتیم بریم خونه به لطف کرم سوزی و کار جیمین پرپر شد 😤😤😠😠😡🤬 خوش به حال سوزی ( شما ) کارش تو کمپانی تموم شد چون فیمبرداری واسه امروز تموم شد و الان داره کل بیگ هیت رو زیر و رو میکنه و همه جاها رو یاد میگیره هر بار که عین جت از پیش بی تی اس رد میشه بی تی اس یه خنده ریزی میکنن و به کارشون ادامه میدن............... خلاصه آوردن رز یه داستان و یه جا نگه داشتنش یه داستان دیگه 😪😪🥴🥴

یک ماه بعد ( ببین تو پارت دوم هم موقعی که گفتم یه ماه بعد تعجب کردی خب تو این یه ماه اتفاق خواصی نیفتاده من چیکار کنم ،)

(داستان از زبان) شما این ... این ..... این .... جا

چه ... چه ....چه ‌....

خبره 😧😨😰😥

بچه ها این تست میدونم خیلی کوتاه بود اما دلیل هایی دارم که تو تست بعد می فهمید

برو بعدی

به قول یکی از آجی ها لایک نشه فراموش / چراغ ازافی خاموش

چالش : چه اتفاقی افتاد ؟ جواب من اتفاق خواصی نیفتاد