𝑨 𝑩𝒍𝒖𝒆 𝒓𝒐𝒐𝒎 𝒑𝒂𝒓𝒕 1
آروم آروم چشمام رو باز کردم سرگیجه عجیبی داشتم نمیتونستم هیچ چیزی رو درک کنم چشمام سیاهی میرفتن و دید درستی از فضای اطرافم نداشتم دمای جایی که داخلش بودم خیلی پایین و هوا سرد بود یکم که به خودم اومدم چشمام کم کم داشتن واضح میدیدن از چیزی که دیدم شوکه شدم من توی یه اتاق ابی رنگ بودم رویه یه صندلی بودم که اونم ابی رنگ بود حتی لباسای تنمم ابی رنگ بودن یه شلوار گشاد با یه تی شرت که یه سویشرت روش بود لباسای راحتی بودن به دستام نگاهی انداختم روشون جای کبودی بود انگار که با طناب بسته شده باشن به لباسام که نگاه انداختم دیدم که روی سویشرت سمت چپ به چیزی نوشته شویشرت رو از تنم در اوردم و نوشته رو خوندم روش نوشته شده بود (بازیکن اتاق آبی)
خیلی خوب بودددد
دارم میمیرم بدونم بعدش چی میشه
اقااا من دارم انگیزه میگیرم 🗿😂😂