داستانی از هاگوارتز
از خواب بیدار شدم. دوش گرفتم و ردایم را پوشیدم می خواستم به پایین بروم و صبحانه بخورم ولی دراکو را دیدم که خواب است. به خودم گفتم بزار بیدارش کنم تا دیر به کلاس نرسه. دراکو را بیدار کردم و از اتاق بیرون رفتم. سرمیز نشستم و صبحانه ام را خوردم و توی این فکر بودم که امروز گیریفندور برنده میشود یا اسلیترین که صدایی مرا از فکر در آورد.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
ادامهههههههه
عالی بود.