اینم از پارت🤍✨
«سالن عمومی گریفندور»
لیانا:«سلام»
بقیه:«سلام»
لیانا کیفش را روی مبل انداخت
لیانا:«ریموس این زخم های روی صورتت هنوز خوب نشدن..میخوای یه وردی چیزی پیدا کنم...»
ریموس:«نه لازم نیست ، خودشون خوب میشن»
لیانا:«خیلی خب ، باشه»
لیانا خودش را روی مبل انداخت و شروع به خواندن کتاب کرد
بعد از چند لحظه به جیمز نگاه کرد که نگاهش را به گوشهی دیگر سالن دوخته بود
لیانا دید که او به «لیلی اونز»نگاه میکند که وارد سالن شده بود
لیانا:«پاتر؟»
جیمز:«هوم؟»
لیانا:«به چی داری نگاه میکنی؟»
جیمز:«هیچی»
لیانا:«...»
بعد از چند لحظه جیمز بیشتر به لیانا نزدیک شد
جیمز:«میگما...تو درباره این دختره اونز چیزی میدونی؟»
لیانا کتاب را با صدای بلندی بست:«چطورمگه؟»
جیمز:«هیچی همینطوری پرسیدم..»
لیانا:«خب اون توی خوابگاهمه..تا حدودی هم باهم صمیمی هستیم ، به نظرم دختر خوبیه ، تنها چیزی که ازش تعجب میکنم اینه که اون با اسنیپ دوسته ، البته اونم پسر بدی نیست ولی میدونی که گریفندوری ها با اسلیترین ها رابطهی خوبی ندارن»
جیمز:«اسنیپ یه موجود زشت و بی خاصیته»
لیانا اخم کرد:«که اینطور...هی لوپین ، میدونی چه جایی پیدا کردم؟»
ریموس:«چه جایی؟»
لیانا:«کنار ورودی سالن اسلیترین یه پرده هست ، به نظرم جای خیلی خوبیه برای اینکه ساعت ها بشینی اونجا و کسی هم پیدات نکنه ، میتونی بری اونجا کتاب بخونی منم اغلب اوقات اونجا میرم...»
در همین لحظه...
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
وای عالیی بود پارت بعد پلیززززز
پارت بعددددددد
وجود زیبایت وارد دنیا میشود
هدیه سالروزش این آوا میشود
عاشقی چون من بی پروا میشود
در شعر تولد غرق رویا میشود
🥳تولدت مبارک 🥳
مرسی قربونت برمممممم🤍🥺🌱
❤️❤️🛐
جان من پارت بعد رو بزار
انتظار بسیار بسیار فراوان.....
به زودی😔🤣
انتظار بسیار فراوان...
ایشالا امروز شروع میکنم به نوشتن😂
تروخدااااا بیا پروف اسکارلتتتتتتت😭😥
انتظار...
واقعا هنوز یه خط هم ننوشتم😔😂
عیب نداره😔😂
عالی بوددد😍
من عاشق غارتگرانم
مرسیی🫠🩵:)
منم همینطور
راستی
اینو بگم که سیریوس و ریگولس ۲ سال اختلاف سنی دارن
پس یعنی اینجا ریگولس ۹ سالشه
نه ۱۰ ۱۱ سالش
جدی؟
مگه اختلاف سنیشون یک سال نبود؟🫢😬
نه دو ساله😁