سلام بچه ها😊 یه داستان نوشتم مخصوص ما اوتاکو ها🎌 این داستان درباره ی یه پسر ساخته دست بشره که ماموریت داره کسایی روکه قراره بمیرن نجات بده 🥺
یه صدایی شنیدم:«هی پاشو تنبل کار زیاده ماموریت هاهم دارن بیشتر میشن....» چشمامو باز کردم دقیقا 15بار پلک زدم تا درست ببینم یکی رو دیدم مغزم داشت واسه درکش سعی میکرد اهان یه چیزی یادم اومد این یه زنه اون چی بود؟... اهان مو موهای بلوند صاف و کوتاهی داشت و با چیزی به پشت بسته بودشون چشمای قهوه ای داشت که درشت بودن و یه چیزی که مغزم تحلیلش نمی کرد روی چشماش بود....
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
40 لایک
پارتتتتت بعدددددد
بنویسم پارت میدممم😅❤
بنده مرض گشادی دارم....
پرچام🍂🍂🍂🍂
مرسیی❤🥹
عالی بود دمت گرم
مرسی 🥹ادامه بدم🙃؟
آرههه
3>
عالی
💙💙💙💙💙
منتظر پارت بعدی هستیم 😁💜
مرسسسییییی♥
شت فقط پنج دقیقه منتظر بودم منتشر شد😁🎉🎊