داستان آهنگ"زیر نخلا"

داستان واقعی آهنگ زیر نخلا

یه دختر و پسره توی جزیره ی کیش از بچگی باهم بزرگ شده بودن و یه جورایی به هم دلبسته بودن،این دختره عاشق این بوده که بیرون جزیره رو ببینه ولی متاسفانه مادر پدر دختر نمیزاشتن! یه روز یه توریست به جزیره میاد و از ظاهر زیبای دختره خوشش میاد و از دختره میخاد که جزیره رو نشونش بده دختره هم قبول می‌کنه بعد یه مدت اینا باهم درد و دل میکنن و دختره به توریست میگه که بیرون جزیره چطوریه؟ پسرم براش از سفر هایی که رفته و جاهای قشنگ دنیا میگه! و از دختر می‌پرسه دوست داری باهم دور دنیا رو بگردیم؟

دختره میگه که خانوادش اجازه ی اینکه از جزیره بیرون بره رو نمیدن و پسره هم میگه لازم نیست بهشون بگی حتما درک میکنن! دختره هم تصمیم میگیره بدون اینکه به کسی بگه از جزیره بره.. دختره وقتی پسری که باهاش بزرگ شد و میبینه میخاد باهاش خداحافظی کنه! بخاطر همین داستان و براش میگه و دوست بچگیش شوکه میشه از دختر می‌پرسه چرا میخای بری؟ دختر احساسی که داره و میگه که جزیره براش حکم زندان و داره و دوست داره بره!

پسر که دخترو خیلی دوست داشته با خودش میگه من فقط میخام اون خوشبخت و خوشحال باشه واسه همین به هیچکس چیزی نمیگه فقط به دختر میگه من ازت یه خاسته دارم.. امشب بیا همو ببینیم:)! دختر می‌پرسه کجا؟ پسر میگه زیر بزرگ ترین نخل جزیره منتظرتم.. شب میشه دختره می‌ره زیر بزرگ ترین نخل جزیره..

پسره رو درحال درست کردن آتش میبینه و می‌ره کنارش میشینه اولش باهم کلی خوش میگذرونن و میرقصن دختره بهش میگه چرا گفتی بیام اینجا؟ پسره میگه من هیچوقت فک نمیکردم یه روز بخای از این جزیره بری من فک میکردم برای همیشه دارمت، تو توی این جزیره ی تکراری پر از آدمای تکراری برای من تازه بودی! دختره چشماش پر از اشک میشه می پرسه چرا اینا رو الان بهم میگی؟ پسره میگه من فکر میکردم همیشه وقت دارم:)! فردای اون روز دختر از جزیره می‌ره و پسر تمام مدت زل میزنه به دختره که داره با اون توریست می‌ره:)! متن آهنگ: زیر نخلا،رقصیدیم تو جزیره اما دیگه فردا.. نیستی من و تنها میزاری پیش سنگا! می بینمت اونور دریا چرا رفتی انور دریا؟:)!