های گایز خاطراتتون رو بگین من شاید بعدا پستشون کردم💕🙂🍼
های صافتام💕🙂🍼
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
50 لایک
زیادن حاجی..
۱- یبار اول سال بود با دوستم داشتم از مله ها میومدم پایین سریع بعد یهو لیز خوردم کله ملق زدم اومدم زمین بع یکی از بچه ها گرفت منو ولی متاسفانه پان رفت تو عینکشش😂😭😭خیلی بد بوووددد
۲-یبار دوستم داشت با خانم حرف میزدن بعد خانوممون دستو باز کرد یه چیزی نشون بده بهمون بعدش دوستم رفت بغلش فکر کرد میخواد بغلش کنه😂
آره یه بار رفتم دفتر
به خاطر اینکه یه مدت همه ی بچه های مدرسه(حالا یه هفت هشت تاشون) یکسری چیزها مثل وسایل تزئینی می فروختن بعد من دیدم اینا میفروشم من هم اومدم دستبند و انگشتر و اینا بفروشم بعد اولین انگشتری رو که فروختم دیدم ناظممون دیده بود بعد بهم گیر داده بود . بعد من هم گفتم باشه دیگه این کارو نمی کنم و اینا
بعد یکی از بچه های کلاسمون اسم یکی از بچه های کلاس که وسایل تزییینی میفروخت رو گفت و بعد اونو بردن دفتر
اون رو که بردن دفتر گفته بود چند نفر دیگه هم بودن بعد اسم منو این وسط برده بودن
بعدش اینجوری شد که رفتم دفتر
بعد تو دفتر مدیر مون گفت :مدرسه جای این کارا نیست، قول بدین دیگه تکرار نشه و کلی چرت و پرت دیگه
دو تا معلم هستن بچه ها این دوتا رو باهم شیپ میکنن😔
هر دفعه یکی کلاس داره اون یکی میاد دو دقیقه حرف میزنه بعد میره ..
ایندفعه یکیشون داشت میومد پاش پیچ خورد داشت میوفتاد روی معلممون..
صندلی هم خراب بود معلمی که روی صندلی نشسته بود رفت توی صندلی
😂
داشتم فوش میدادم به دبیر بعد دیدم پشتمه
یه بار هم از دبیر دینی مون پرسیدم غسل زناشویی نمیدونم یه غسلی بودهی ازش می پرسیدم چیه نمیگفت بعد دوستم گفت چه غلطی کردم
بعدد ما معلم هنرمون اصلا درس حسابی نمره نمیده و وسط کلاس یهو مدیر و ناظم صداش کردن ک عاره باهاش کار دارن و اینا . . . بعد ک رفت همه عصبی بودیم کلی داد و فریاد و اینا و اخرش نتیجه گرفتیم بریم اعتراض کنیم ازش و داشتیم با هم اوکی میکردیم چیکار کنیم یهو ی دختره درو باز کرد دید معلمه پشت دره و داشت گوش میداد(((: بعد موضوع داد کاریکاتور خشم رو بکشید🤡 امروزم با معلمه کلاس داریم خدابخیرکنه ولی جدی اعتراض کردیم ازش و مدیر بهمون گف یبار دیه تکرار شد کاراش و اینا بگین بهم ؛
از ی دختره خوشم نمیومد بعد دیدم داشت با ناظم مدرسه صحبت میکرد ، منم پیش دوستم بودم ی انگشت نشون دادم ب اون دختره (پشتشبمنبود) و بعد ک ازونجا گذشتیم نگران شدم ناظمه فک کنه با اون بودم چون ناظمه روش ب من بود:))))))))))))
بک؟
یه بار داشتم از پله ها میومدم پایین یکی دوتا پله مونده بود ناظممون هم پایین پله ها وایساده بود پام لیز خورد افتادم تو بغل ناظممون اونم فکر کرد من از قصد بغلش کردم بغلم کرد😂💔
چقدر بغل تو بغل شد
یه بار مدرسه یکی از دوستام تولد گرفته بود بعد تاکید کرد برف شادی رو رو کیکش نزنم و دقیقا رو کیکش زدم و بعد یه جیغ بنفشی ازش شنیدم😅خو من نبودم دستم بود😁
هعی همین امروز یکی از دانش آموزا شیشه از پنجره های طبقه بالا انداخت صدای ترقه داد😂به احتمال زیاد سولفوریک اسید توش ریخته بودهزنگ تفریحم بود و خداروشکر اتفاقی نیوفتاد. فکر کنم دانش آموزه هم اخراج شد🐸🕸