نوستالژی دهه ۸۰

وقتایی که با دختر همسایه دوتایی مامان عروسکامون می‌شدیم از صبح که بیدار می‌شدیم تا غروب باهم خاله بازی میکردیم :) چقدر خوش میگذشت

اوکی ولی دیگه هیچی مزه ی اینا رو نداد یادش بخیر اون آدامس شیک هایی که می‌گرفتیم ۱۰۰ ریال :) من ۱۰۰۰ تومان می‌بردم ۱۰ تا بسته آدامس شیک میگرفتم 😂

از این بازیا :) شبایی که مهمونی دعوت بودیم بچه فامیلای بزرگ تر که سواد داشتن از اینا درست میکردن و شانسی می‌فهمیدیم کی در آینده چیکاره میشه :) چه زمانایی که رفته گر و دستشویی شور شدم و کلی گریه کردم😂😭

آدامس خرسی :) خداروشکر هنوز ازشون هست🩷

بستنی زمستونییی 😭😂 باید دهه هشتادی باشی که بدونی این چیه تازه زیرش هم بيسکوئيت بود دیگه ازشون هست ؟ 🥲

این استکان چایی خوری ها زیرش هم نعلبکی میذاشتیم :) من با مامان بزرگم فقط تو اینا چای می‌خوردیم

تو اینا آب میریختیم بعد فوت میکردیم توش سوت بلبلی میزد :) من سفیدشو داشتم

من هنوز هم سر مداد نوکیمو میجوم چه برسه بچگی و مداد 😂🙂

از این بازیا وقتی کلاس سوم جدول ضرب یاد گرفته بودیم زنگ طفریح با همکلاسی هام بازی میکردیم :) الان حتی نمیدونم همکلاسی هام کجان 🥲

ولی اون زمان این خودکارا که رنگش عوض میشد حکم آیفون ۱۳ داشتن 🥲😂

ولی داستان‌هایی که تو کتاب اول دبستان داشتیم هیچوقت تکراری نمیشن