6 اسلاید چند گزینه ای توسط: من نقولدم انتشار: 4 سال پیش 181 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام نازنین هستم با یه داستان دیگه منو دنبال کنید منم بهترین داستان عمرتون رو بسازم 😉😉😉😉
سلام من 1243568790 jj H2 هستم من از ستاره مِن مِن اومدم و اکنون در کره زمین 400 ساله زندگی میکنم درسته من یک فضایی هستم 👉😉👈البته من اسم هم دارم ولی خیلی زیادن نمی تونم بگم واسه همین اسم فعلیم که یون سه ری هس بهتون بگم راستش من از این اسم خیلی خوشم میاد آخه تو یه سریال هم اسم یه دختر پولدار و زیبا بود واسه همین ازش خوشم اومد 😊😊من از سال 1621 به کره زمین که در سیاره من تاپیکینارو اسم داره واسه تحقیق اومدم ولی من چون خیلی شکمو هستم رفتم توت فرنگی بخورم که همه اعضای گروهم رفتن و من الان 400 ساله تو این زمین نکبت هستم 😭😭 راستش من قدرت جادویی هم دارم که شامل 😉👈: تلپورت، نگه داشتن زمان، خوندن زهن انسان، حرکت دادن اشیاء با چشمام و مهمترین ویژگی من 😉 «عشق لحظه ای » یعنی من با یه لمس کسایی که همو دوس دارن به هم میرسونم ولی این جادو رو خودم اثر نداره 😭😭😭😭 من الان اینجا خیلی پولدارم ولی به هیچ دردم نمیخوره اینجا همه چیزش با من سازگاری نداره یعنی من به آب اینجا حساسیت دارم وقتی حموم میکنم ٢۴ ساعت خارش میگیرم 🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
کوکی : هیونگ آرام این خونه تازه ای که میریم قشنگه 😄
آرام : نمیدونم 🤷♂️
جیمین : ما از خونه قبلیمون اساس کشی کردیم ولی نمی دونیم خونه بعدیمون چطوریه 🤦♂️🤦♂️🤦♂️🤦♂️
مدیر برنامه بی تی اس : خونه قشنگی هس ولی طبق شایعات یه آدم فضایی کنار خونه هس 😰😰😱
شوگا : آدم فضایی 😏😏😏فکر کنم مردم خنگ شدن آدم فضایی کجا بود 😐😐😐
جین : آرام تو لیدری میشه بگی یه خونه دیگه پیدا کنن 😰🙏🏻
آرام : دیونه شدی آدم فضایی کجا بود اینا شایعه هس 🤦♂️🤦♂️🤦♂️ بعد رسیدن به یه خونه بزرگ و زیبا که دهنمون باز شده بود رفتیم تو و هرکی یه اتاق برداشت و وسایل هاش رو گذاشت توش
سه ری : از حموم اومدم بیرون و با حوله تو تخت دراز کشیدم که یهو صدای خیلی بدی گوشم رو جر داد 😬😬😬درسته همسایه هاي جدید پارتی گرفتن 😭😭😭
تهیونگ : هوووووووو دیش دیری نانای نای
جین : اااااااااااااا(جیغ)
کوکی :🎵🎵🎵 ای خانمی که به من حسودی میکنیییییییی🎵🎵🎵
هرگز منو فحش ندههههههههه 🕺🕺🕺
سه ری : فکر کنم من باید الان بهتون فحش بدم 😡😡😡رفتم و در رو زدم
آرام : هییییس بچه ها ساکت یکی در میزنه 🤫🤫
جیمین : یه دختره 😐
تهیونگ : خیلی هم خوشگله
شوگا : نکنه طرف داره 😱
وی : اگه باشه باز مجبوریم اساس کشی کنیم 😩😩😩
آرام :بیاید در رو باز نکنیم 😊
جیهوپ : راس میگه بیاید
سه ری : چی نمی خوان در رو روم باز کنن 😐😡
سه ری : دستم رو گذاشتم رو زنگ و برنداشتم
آرام : باز کیه آه 😩😩😩
جیمین : همون دختره هس مگه نه 😕
کوکی : اوه آره 🤦♂️
سه ری : آهای اون هفت نفری که تو خونه هستین در رو باز کنید 😡
شوگا : دیدین حتما طرف دار هست ☹️☹️☹️
آرام : یه چیزی بدین بندازم سرم بگم ما بی تی اس نیستیم وگرنه همه فن هارو میریزه اینجا 🤦♂️🤦♂️🤦♂️
وی : داداش بیا اینو بنداز برو
سه ری : بعد سه ساعت اومدن در رو باز کردند ولی.... 😕😕😕😕انگار یکیشون کم داشت 😐
آرام :(با صدای زنونه) سلام خواهر خوبی 😊
سه ری : پووووف یعنی چی فکر کردی من مسخرت هستم مرد گنده خجالت بکش😕😕😕
آرام : پس فهمیدی 🤦♂️حالا بگو امضا میخوای یا عکس زود بگیر برو 😒😒😒
سه ری : واو آفرین عالییی بود Very, very good. من نیومدم عکس یا امضا هاي مزخرف شما رو بگیرم اومدم بگم یا صداتون رو ببرید یا زنگ میزنم پلیس میگم بیان شمارو جمع کنن بندازن بیرون 😒😒😒😡
آرام : تو.... اوهوم..... طرف دار... ما.. ما نیستی اوه خدایا دارم میمیریم 😂😂😂البته از خجالت 🙄🙄🙄🙄
کوکی : یعنی تو دختر به این خوشگلی طرف دار ما نیستی 🙁
سه ری : خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییر ولی اگه ساکت نشید همین الان آنتی فن شما 7 تا احمقا میشم 😡😡
جین : اگه مارو نمیشناسی از کجا میدونی 7 نفریم 🤨
سه ری : از اون صداهاتون 😡
جین : اووووو چه دختر باهوشی 😉
سه ری : خلاصه من بهتون گفتم که صداتون در نیاد خداحافظ 😡
سه ری : رفتم خونه و دراز کشیدم و خوابیدم
صبح :
سه ری : اآاااااااااااا (خمیازه) احساس میکنم شب کوه کندم بدنم خیلی درد میکنه 😩
شوگا : بچه ها آماده شید مدیر برنامه داره میاد دنبالمون بریم امروز خیلی کار داریم باید......
جین : باشه باشه فهمیدیم دیگه درموردش نگو 😞
شوگا : پوفففف باشه تنبل خان 😂
جیمین : به جای حرف زدن بهتره بریم 😒
سه ری : خب باید برم شرکت پا شدم و لباس هام رو پوشیدم و رفتم بیرون که....
جیمین : اومدم بیرون که یهو سرم خورد به یه دختر
سه ری : اآااااااااااااخ مگه کوری جلو چشمت رو ببین 😡
جیمین : میدونی من امروز چه برنامه هایی دارم 😡اگه سرم باد کنه چی 😠
سه ری : به من ربطی نداره بعد یه کرم در آوردم و زدم به سرم باد نکنه و گفتم من امروز قراره یه شرکت رو بخرم و اگه نا منظم باشم تقصیر تو هس 😠😒
جیمین : بحث کردن با تو باعث میشه استعداد هام رو از دست بدم 😠
سه ری :پس حرف نزن 😏
شوگا : اینجا چه خبره 😐
جیمین : هیچی فقط سرم خورد به این عجوزه و سرم درد میکنه 🤕
سه ری : چی عجوزه 😐 چطور جرعت......
جیمین : پوف بعدش رفتم و به اون دختر محل نذاشتم 😏
سه ری : مرتیکه هروئینی 😒 وای نه دیرم شد 😩 بهتره با تلپورت برم اونجا وگرنع دیر میرسم 🤦🏻♀️ رفتم داخل خونم و با تلپورت رسیدم شرکت و رفتم دفتر مدیر
مدیر : سلام خوش آمدید شما همون کسی بودید که شرکت رو میخواستید
سه ری : بله
مدیر : بفرمایید چای بنوشیم و قرار داد رو امضا کنیم راستش من این کمپانی رو خیلی دوس دارم و هنرمند هاشون رو ولی متاسفانه ورشسکت شدم و نمی تونم کمپانی واشنگ رو نگه دارم 😔
سه ری : خودم میدونم ولی من به یه شرطی کمپانی رو میخرم 😌
مدیر : چی؟ نکنه میخوایید هنرمندان رو بندازید بیرون 😳
سه ری : نه 😂 میخوام مدیر کمپانی شما باشید 😊
مدیر : چی 😳من؟ ولی چرا؟
سه ری : چون من بلد نیستم یه شرکت رو اداره کنم و راستش من قصدم این نبود که کمپانی رو بخرم از دوستم شنیدم که داری ورشکست میشی منم که سه ماه دیگه قراره برم و پولام به درد نمیخوره واسه همین گفتم کمکت کنم 😊داشتم با مدیر حرف میزدم که گوشیم زنگ خورد الو واقعا 😄خوبه خب خانواده های بی سرپرست چی واسه بچه های بی خانواده، بچه های محروم از تحصیل، دانشگاه و مدارس رو هم تموم کردین عالیه 😃الان میتونم با خیال راحت برم 🙂
مدیر : الان من درست شنیدم 😳شما به همه این آدم ها کمک میکنید 😐
سه ری : خب 😅برگردیم سر بحث اصلی قرارداد رو بیارید امضا کنیم 😊
مدیر : خانم یون سه ری ما تو کمپانی یه گروه خیلی معروف داریم خودتون که میدونید 😁
سه ری : نه نمیدونم 😐
مدیر : آهان که اینطور 😊چی 😳 نمیشناسید 😳😳😳😳😳
سه ری : نه متاسفم من آیدل هارو نمیشناسم 🙂
مدیر : اونا هر آیدلی نیستن BTS هستن
سه ری : ببخشید نمیشناسم 😕
مدیر : ولی آخه.... داشتم با مدیر یون حرف میزدم که گوشیم زنگ خورد الو بله واقعا چرا 😨😨😨بیاریدش اتاق من خدا 😭
سه ری : چی شده اتفاقی افتاده 🙁
مدیر : پای یکی از اعضای بی تی اس پیچ خورده الان زخمی شده گفتم بیارنش اتاق من
سه ری : بی تی اس؟ خوبه منم میتونم ببینمشون 😊
جین : مدیر میتونیم بیایم تو
مدیر : بیایید تو
جین : با اجازه
جیمین : کوک خیلی سنگینی ها 😐 کمرم الان میشکنه
مدیر : ای خدا کوک حالت خوبه
کوکی : مدیر نگران نباش حالم خوبه فقط یکم پام پیچ خورده
جیمین : مدیر ایشون کی هستن
سه ری : من؟ من....... چی این پسره😡😡
جیمین : این دختره همون جلو در 😡😡
سه ری جیمین : تووووووووووووووو (جیغ)
سه ری : تو چرا اینجایی 😡
جیمین : سوال منم همینه تو چرا اینجایی اینجا کمپانی هس که من توش خواننده هستم 😡
سه ری : منم از امروز مدیر این شرکتم😡
جیمین : چطور امکان داره 😡🙁
مدیر : مدیر یون جیمین پسرم بسه دیگه دعوا نکنید
سه ری : چشمام رو بستم و زمان رو نگه داشتم وایی چرا چرا چرا این چرا اینجاس نه من نباید بیشتر از سه بار این مرد رو ببینم 😱(راستش، من قراره سه ماهه دیگه برگردم صفینه ای، که منو گذاشته رفته الان میاد دنبالم و بعد سه ماه منو ببرن من حق ندارم یه پسری رو تو این سه ماه بیشتر از سه بار ببینم و اگه این پسر رو دوباره ببینم سرنوشتم بهش، گره میخوره 🤦🏻♀️و امکان داره بمیرم 😔) وای بزار زمان رو باز کنم الان نیم ساعته اینجوری هستن خب چشمام رو بستم و زمان رو باز کردم
کوکی : اآاااااااااااا اآاااااااااااا اآاااااااااااا اآاااااااااااا (جیغ)
آرام :آاااااااااااا اآاااااااااااا آاااااااااااا اآاااااااااااا(جیغ)
کوکی : تو چرا داد میزنی من پام درد میکنه
مدیر : خب من بلد نیستم پانسمان کنم 😩😩😩
سه ری : بیا کنار من پانسمان کنم
کوکی : شما بلديد؟
سه ری : پوفففف من 50 سال تمام دکتر بودم 😏
کل اعضای بی تی اس (بجز جیمین 😂) : 50 سال 😳
سه ری : شوخی کردم 😅کم مونده بود به باد برم 😪
کوکی : آخ یواش پانسمان کن باشه
سه ری : احمق جون تو دیگه بزرگ شدی یکم تحمل کن 😂
کوکی : نه من هنوز کوچولو هستم
سه ری : نخیر نیستی
کوکی : از کجا معلوم من از شما بزرگ ترم شما چندساله هستین؟
سه ری : خب..... یادم نیس والا 😂
کوکی : چطور ممکنه کسی تاریخ تولدش رو ندونه 😐
سه ری : من نمی دونم دا اذیت نکن 😒بیا تموم شد میتونی بری
کوکی : هیونگ جیمین 🙄منو میگیری بغلت
جیمین : نه 😒
کوکی : پس، کی منو بگیره بغلش 😢
جین : بیا پشت من
کوکی : عاشقتم داداش 😘😘
سه ری : خب نمی خوایید خودتون رو به من معرفی کنید؟
آرام : آهان راس میگید ببخشید که زودتر معرفی نکردیم 😄
جین : من جین هستم بزرگترین عضو گروه 😊
شوگا : منم شوگا هستم 😒
جی هوپ : منم جی هوپ هستم
آرام : منم آرام هستم 😊
وی : منم وی هستم 🙃
کوکی : منم جونگ کوک هستم کوچیکترین عضو بی تی اس 😁
سه ری : خب همتون گفتین به جز یک نفر و خودم مشخصات اونو میگم 🙃پارک جی-مین که با نام جیمین شناخته میشود، خواننده، ترانهسرا و رقصندهٔ. او در سال ۲۰۱۳ بهعنوان عضوی از گروه پسرانهٔ بیتیاس شروع به کار کرد و تارخ تولدش تاریخ تولد: ۱۳ اکتبر ۱۹۹۵ (سن ۲۵ سال)😏😏
جیمین : تو چطور همه اینارو میدونی 😐
کل اعضای بی تی اس : 😐😳چطور امکان داره
کوکی : من چندساله سعی، میکنم اینارو حفظ کنم ولی نمی تونم چطور امکان داره شما 🙊 نکنه طرف دار جیمین هستی
سه ری : این دومین دفعه هس که ایشونو میبینم
جیمین : تو اینترنت سرچ کردی ما که اینقدر خنگ نیستیم
سه ری : گوشیم تو کیفم هس من فقط یه چشمات نگاه کردم و همه چیزو فهمیدم 😏
سه ری : خب من برم خونم بای داشتم میرفتم خونه که گوشیم زنگ خورد الو سلام چیییییییییی چطور امکان داره 😰
مدیر : مدیر یون چی شده؟
سه ری : من باید برم تو خونم دزد اومده سنگم 😱(تو سیاره من هرکس برای نشان هویت خود یا سنگ داره سنگ های رنگارنگ و جور وا جور مال من یه سنگ فیروزه ای هس اگه اون گم بشه من هیج وقت نمی تونم برگردم با عصبانیت کلید هارو در آوردم هی جیمین این کلید هارو بگیر ماشین منو بیار خونه ممنون
جیمین : 😳مگه من کلفتش هستم که زود هم پسر خاله میشه
کوکی : داداش من هم بهت جیمین نمی گم ولی اون آبجی باهات غیر رسمی حرف زد
سه ری : رفتم یه اتاق و تلوپورت کردم رفتم خونه همه جا رو گشتم ولی سنگم نبود سنگم رو بردن 😱
آنچه خواهید دید :
سه ری : باید سنگم رو پیدا کنم
مدیر : خب چطوره برید خونه بی تی اس زندگی کنید اونجا جاتون امن هست 7 تا پسر توش زندگی میکنن
سه ری : من با تهدیدشون کنار میام
کوکی : خواهر برو اون اتاق بغل اتاق داداش جیمین
آرام : خب تو چه رازی داری که نباید بگی
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
بزنم بشت خاک بره چشت😑😐
پارت جدید کووووووو😡😡
خواهش میکنم زودتر پارت بعدی رو بزار 😢
خیلی خوب بود
به داستان منم سر بزن
یا ابوالفضل 😐😐پارت بعد چند روزه دیگه میاد 😐
فالویی بفالو
وای عالی بود پارت بعد
حال خوندن ندارم ولی یه ذره اش رو که خوندم باحال بود☺️
جیغ 😃عالییییی بوودددددددددد ددددددددد