یه داستان ماجراجویانه
از زبان مرینت:روز اول مدرسه بود دوباره دیر کردم ( البته عادیه) بچههای خودمون بودن زنگ تفریح رز اومد پیشمون و رز: بچهها بیاین جشن عروسک بگیریم گفتم متأسفم رز من عروسک ندارم آلیا:مرینت راست میگه
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
آفرین پارت دو رو میتونی زود بدی؟
دارم مینویسم 🤚👋
مرسی ❤️
عالی بود بیصبرانه منتظر پارت های بعدی هستم.
ممنون 🦶🦵
زودی میشه پارت 2 رو بزاری
حتما 👁️
تا همین پارت اول که خیلی خوب بود مطمئنم پارتای بعد به همین خوبی که نه به همین عالی پیش میره
ممنون 💥💯