که تا خواستم پاشم پلگ گفت: اول یه پنیر بده بعد برو گفتم: خیل خب باشه و یه کممبر از توی جیبم در اوردمو بهش دادم بعد خوردنش گفتم: خب آماده ای؟ گفت: نه گفتم: خوبه پلگ کلوز ات و تا خواستم از پنجره برم بیرون چوبم صدا داد بازش کردمو دیدم لیدی باگ بهم پیام داده خوندمش: سلام پیشی میتونی بیای روی برج ایفل گفتم: پیشی؟ مگه تو....و سرمو م.ح.ک.م تکون دادمو گفتم: بیخیال باید خودمو جمع و جور کنم و بعد چوبمو بستمو رفتم روی برج ایفل
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
وای یهو چی شد؟
پارت بعد 😅که اومد💖
اره دیدم🤣
😂
لایک کنید پست رو پسا فرندممممم.
اوه اوه بعدا بازم میام فعلا بای بای منتظریماااا.
هعی شما هم لایک کنید دیگههههه یه لایکهههه😭.
عالیه
لایک برای فرندم زودددددد
ممنون💞💞💞
نگاه پست سر هم ثبت نکرد
زیباست زیباست هعی گایزز میگم لایک کنید زحمت میکشه با شماممممم گناه داره به این زیبایییی
ممنونننن💖💖💖💖
ادامهههه بدهههه کفشون ببرهههههه
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
میشههههه
ممنونمممم💖💖💖❤️❤️
عالییییی