Jungle love part 1 🌴🌴

از زبان مرینت : لوکا جون من برای فردا خیلی هیجان دارم 🖤🖤 تو برای سفرمون چیا برداشتی؟؟ 🧳🧳 . لوکا گفت : منم هیجان دارم عزیزم ، من یک کوله ی بزرگ برداشتم که داخلش لباس ، خوراکی ، پتو و بالش و...... گذاشتم. مرینت گفت : راستی تو چی برداشتی آدرین؟؟ . آدرین گفت : وسایل منم مثل وسایل لوکا است. مرینت گفت : منم همینطور 🙂🙂 . صبح روز بعد لوکا و آدرین اومدن دنبال مرینت بعدش هر سه تاشون به سمت جنگل رویاها حرکت کردند 🏃🏃‍♀️🏃🏃‍♀️ . مرینت گفت : پسرا شما نمیدونین کی میرسیم؟؟ . آدرین گفت : طبق نقشه ما 2 ساعت دیگه به دریاچه ی دانوب میرسیم 🌊🌊 . لوکا گفت : حق با توئه 💜💜. مرینت گفت : اهان باشه 💖💖 .

مرینت گفت : خوب بچه ها رسیدیم به رودخانه ی دانوب 💦💦 . لوکا گفت : اونجا یه قایق هست. بیاین بریم سوارش بشیم و بریم اونور رودخانه ⛵⛵ . آدرین گفت : باشه😉😉 . مرینت هم موافق بود. کمی بعد مرینت حس کرد چیزی از بالای سرش با سرعت رد شد در واقع اون چیز یک فرشته ی بال دار بود🧚‍♀️🧚‍♀️ . مرینت وقتی میخواست سوار قایق بشه پاش سر خورد و افتاد تو آب. لوکا و آدرین همزمان داد زدن : مرینت!! .

مرینت رفت زیر آب . مرینت متوجه شد که میتونه نفس بکشه 😳😳 . اومد بالا و گفت : بچه ها من میتونم توی آب نفس بکشم . آدرین گفت : حالا خوبه مرینت؟؟ ، واقعا؟؟ . لوکا گفت : امکان نداره 😨😨 . مرینت گفت : آره، واقعا میتونم. مرینت از رودخانه اومد بیرون و جیغ کشید 😱😱. مرینت گفت : پاهام کجا رفتن؟!!!! . لوکا گفت : چی شده؟؟؟ . مرینت گفت : پاهام رو ببین. مرینت تبدیل شده بود به پری دریایی و پاهاش به شکل دم پری شده بود 🧜‍♀️🧜‍♀️ . آدرین گفت : مرینت تو تبدیل به پری دریایی شدی. مرینت گفت : من طلسم شدم. حالا چیکار کنم!؟؟؟؟

آدرین گفت : مرینت جونم ناراحت نباش حتما یه راه حلی هست. مرینت گفت : ممنون که بهم روحیه دادی 💜💜 . لوکا گفت : من یه فکری دارم! . مرینت گفت : چه فکری؟؟ . لوکا گفت : مرینت تو میتونی تا جنگل رویاها شنا کنی. این رودخانه مستقیم میرسه به جنگل 🌴🌴 . مرینت گفت : باشه ولی وقتی رسیدیم جنگل چیکار کنم؟ . لوکا گفت : جنگل رویاها یک جنگل اسرار امیزه، حتما یه راه برای شکستن طلسم وجود داره 🖤 . مرینت گفت : ممنون لوکا 😉😉 .

مرینت تا جنگل شنا کرد و لوکا و آدرین با قایق اومدن 💦💦 . اگه میخوای بدونی چی میشه بزن بعدی

مرینت گفت : من که نمیتونم راه برم فقط میتونم شنا کنم 🧜‍♀️🧜‍♀️ . آدرین گفت : اممم نمیدونم؟؟؟ آخه کی تورو طلسم کرده 🌬🌬 ؟؟؟ . مرینت سعی کرد بلند بشه ولی سر خورد و آفتاد توی بغل آدرین 🖤❤ . مرینت سرخ شد و گفت : ممنون که منو گرفتی آدرین ❣💕 . آدرین گفت قابلی نداشت عزیزم .

لوکا گفت : مرینت من یک پری دیدم. شاید اون بتونه طلسم رو باطل کنه 🌸🌊🌴 . مرینت گفت : راست میگی لوکا!! . آدرین گفت : بدویین بریم دنبال اون پری. اونا رفتن دنبال پری و بالاخره پیداش کردن. مرینت گفت : سلام خانم پری اسمت چیه؟ ، من مرینت هستم و طلسم پری دریایی شدم، میتونی کمکم کنی؟ . پری گفت : من لیلیانا هستم، شاید بتونم با گیاه ( الالا ) طلسم رو باطل کنم . آدرین گفت : گیاه الالا دیگه چیه؟؟ 🌽🐕 . لیلیانا گفت : یک گیاه جادوییه که توی جنگل فقط 3 تا ازش پیدا میشه 🌱🌱🌱 . گیاه الالا تو شرق جنگله و تا اونجا پنج روز راهه 🤠 . بیاین دنبالم 👉👉

مرینت گفت : بچه ها صبر کنین من خیلی خسته شد و گرسنمه. لوکا گفت : راست میگی باید مارشمالو کباب کنیم 🥤🍡🍡 . لیلیانا گفت : منم موافقم 😋😋 . مرینت گفت : ادرین تو نظرت چیه؟؟ . ادرین گفت : من خیلی مارشمالو دوست دارم 😍🍤☕💖 . لوکا گفت : من یکم مارشمالو همراه خودم اوردم، بیاین باهم کباب کنیم ☺☺ . بعد از خوردن مارشمالو مرینت گفت : لیلیانا تو جایی رو میشناسی که شب تو بخوابیم؟؟ . لیلیانا گفت : بله، من یک جای فوق العاده رو میشناسم. کمی بعد اون 4 نفر به یک جزیره ی خیلی قشنگ توی جنگل رسیدن 😇😇 . لیلیانا گفت : به جزیره ی دارک خوش اومدین، اینجا یک جای مناسب برای شب خوابیدنه. مرینت، آدرین و لوکا به جزیره خیره شدن. توی جزیره یک برکه با ماهی های رنگارنگ و یک آبشار، چند تا درخت نارگیل و بوته های توت بود 🌸🌊🌴💕💕 . آدرین گفت : وای چه جای قشنگیه 🥺🥺 . مرینت وقتی برکه رو دید دوید سمتش و پرید توی آب. لیلیانا پرسید : مرینت چرا انقدر سری دویدی سمت برکه؟؟ 😅😅 . مرینت گفت : خوب من پری دریایی شدم، بدنم نیاز داره توی آب باشه 🐬🐬 .

شب شد . مرینت با جلبک های دریا یه تخت درست کرد و روی آب خوابید، لیلیانا روی درخت یک تخت مخصوص گذاشت و خوابید 😴😴 . ادرین و لوکا هم توی چادر خوابیدن 🙃🙃

اینم از پایان. منتظر پارت بعدی باشین 🤗🤗🤗🤗🤗🤗 حتما نظر بدین