سلام:) بعد از مدتها:) دلم واستون خیلی تنگ شده:) گفتم این یه پارت و بزارم نمیدونم کی برمیگردم:) اما امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد:) پارت 7:) ناظر مهربونم 1 بار رد شده:) لطفا منتشر کن:)
اورانوس : از روی صندلی بلند شدم و رفتم سمت کمد لباسم شاید قدم زدن تو هوای ابری یکم حالمو عوض کنه، یه هودی مشکی و شلوار مشکی برداشتم و پوشیدم کفشای آل استار سیاهم رو پام کردم و کلاه هودیو روی سرم گذاشتم و از اتاق زدم بیرون مامان نگاهی بهم انداخت و گفت کجا میری؟ با صدایی آروم زیر لب گفتم بیرون! بارون نمی بارید اما هوا ابری بود و خورشید پشت ابر پنهان شده بود دلم میخواست یه جایی برم! جایی که هیچکس، هیچی نباشه فقط خودم باشم تو جنگل این فکر و خیال های مسخره هم از ذهنم رها بشه! اما خب فعلا درگیرم درگیر خودم دراکوی بی احساس گیج شدم! سرم پایین بود و بین افکارم گم شده بودم که با برخورد با یه نفر سرم رو بالا گرفتم و تو چشماش خیره شدم و تک تک خاطرات گذشته تو فکرم مرور شد! (به نظر میاد آدم مهربونی باشی؛ اورانوس : من با هرکی مثل خودش رفتار میکنم؛ ادوارد : این دختر زیبا نمیخواد با پسر خوبی مثل من دوست بشه؟ اورانوس : لبخندی روی لبم نقش بست ببین پسر خوب منو تو دوستیم! ؛ چرا انقد سعی داری منو بخندونی؟ ادوارد : چون دوست دارم! چون واسم مهمی! اورانوس : چ..چی؟ ادوارد : من بهت احساس عجیبی دارم من دوست دارم! اورانوس : اما تو میدونی که من دراکو رو دوست دارم! ادوارد : واسم مهم نیست! خب؟ اورانوس : تو دوست منی همین! ادوارد : بودم! برو با دراکو خوش باش!)
نگاهم رو ازش گرفتم و خواستم از کنارش رد بشم که دستمو گرفت چشمامو با درد روی هم گذاشتم و سمتش برگشتم ادوارد : چرا تنهایی؟ موطلایی کجاست؟ اورانوس : به تو ربطی داره؟ ادوارد : پوزخندی روی لبم نشست نه! من فقط یه آدم بودم که اومدم تو زندگیت و تو...تو ترکم کردی! اورانوس : من ترکت کردم؟؟ ادوارد : من دوست داشتم ولی تو با تنفر منو از خودت دور کردی! به خاطر کی؟ به خاطر کسی که حالا تو رو حتی یادش نیست! اورانوس : با تنفر تو چشماش خیره شدم چی؟ تو..تو از کجا میدونی؟ ادوارد : مثل تو ساده نیستم خبرا زود میرسه اورانوس : اعصابم بدجور خورد شده بودم با داد ( من ساده نیستم زندگی من به تو مربوط نیست! نمیخوام هرگز...هرگز ببینمت! شاید من ساده بودم ولی تو یه گرگ بودی گرگی که هر لحظه منتظر بود جای دراکو رو بگیره! تو منو تنها گذاشتی) ضربه سنگینی روی صورتم نشست چشمامو با درد روی هم گذاشتم و دستمو روی صورتم کشیدم ادوارد : دستمو از صورتش دور کردم و بهش خیره شدم من..من از دراکو کمتر نیستم که بخوام جای اونو پر کنم! اون جای منو گرفته! اورانوس : ازش فاصله گرفتم و با قدم های محکم ازش دور شدم واقعا به من سیلی زد؟ مغزم جواب نمی داد و حرفای قبلنش تو ذهنم مرور میشد ( تو بهترین کسی هستی که دیدم فقط بهت لبخند میزنم هرگز سرت داد نمیزنم) پوزخندی روی لبم نشست و به راهم ادامه دادم
ماشینی پا به پام حرکت میکرد قدم هامو تند تر کردم هنوز دنبالم میومد شیشه های ماشین دودی بود بهم رسید و شیشه پنجره و پایین اورد بهش خیره شدم دراکو؟! دراکو : وایستا! اورانوس : که چی بشه؟ آقای مالفوی نیازی به شنیدن تحقیر هاتون ندارم! دراکو : یه دقیقه سوار شو اورانوس : با قدم های آروم به ماشین نزدیک شدم و در و باز کردم و نشستم با سرعت کم شروع به حرکت کرد سکوت و سکوت همه جا رو در بر گرفته بود! که سکوت رو شکست دراکو : ببینمت! اورانوس : نگاهم رو از پنجره گرفتم و بهش خیره شدم که اشکی از گوشه چشمم سر خورد دراکو : گوشه صورتت قرمز شده اورانوس : پس انقدر ضربه ی محکمی بوده! دراکو : کی این کارو کرده؟ اورانوس : مهمه؟ دراکو : فقط حس کنجکاویه! اورانوس : با یکی از...دوستای سابقم دعوام شد! دراکو : واست مهم بوده که داری گریه میکنی؟! اورانوس : نمیدونم...اما خب دعوای منو اون به خاطر دراکو عه! دراکو : همون دراکوی سابق؟ اورانوس : حرفات همیشه منو گیج میکنه اگه این..اشک بزاره حرف بزنم خوب میشه دراکو : یه دستمال برداشتم و سمت صورتش بردم اورانوس : تو چشماش خیره شدم و دستمال و از دستش گرفتم و اشکامو پاک کردم نیازی به زحمت تو نیست! میخوام برم! دراکو : با من میای! اورانوس : کجا؟ دراکو : خونه ما مادرت گفت میاید خونه ما
منم که اینجا دیدمت فرصت خوبیه واسه اینکه منم خودمو خوب جلوه بدم لبخندی زدم نه؟! اورانوس : تو واقعا دراکویی که می شناختم نیستی! دراکو : میدونم جالبه!
ناظر عزیز و محترم لطفا لطفا منتشر کن رد یا شخصی نشه ممنونم اگه تستام رد بشه اکانتم می پره و اگه شخصی بشه کسی نمیتونه داستان رو بخونه منتشر کن مرسی:) امیدوارم به همه ی آرزوهای قشنگت برسی مهربونم:) لایک و کامنت؟ قشنگا:) یه مدته حس و حال تستچی ندارم:)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!

خب خب یه خبر دارم واستون🗿🫶🏼
امروز ساعت 6 عصر داخل نظرسنجی اخرم میاید بحرفیم؟ 🫶🏼🥹
خشحال میشم♥️✨
مرسی که هستین🫶🏼
بدرود♥️🫶🏼
به بقیه هم خبر بده که بیان لطفاا♥️
لوووناممم هیییی
قشنگ منن :))💗
وایی کاش این پارتو زود تر میخوندمممم!!!
عزیزمم😅💙
حیحی بعد از سال ها پارت 8 در بررسی است🗿😅
میایشادبچتیم؟🗿🗿حسمیکنمباهمکنارمیایم
گشنگم شاد ندارم🗿☺
اوحبلبلدرستهه🌝
چرا اینقد دییییر مردم از بس منتظر موندم 😑ولی عالی بود 😊❤راستی با مدرسه چی میکنی؟؟
حوصله نداشتم بیب:) مرسی عزیزم:) هی درگیریم
میفهمم گلم
عالی بود لاوم پارت بعد رو زود تر بزار😆☺
مرسی عزیزم:)
😉😊
پارت بعدیو کی میزاریییی
:)نمیدونم
عالیییییی بود
راستی میشه برای رمان بعدیت، راجب به یک دختر تازه وارد بنویسی که ۲ سال بوباتون بوده و بعد اومده هاگوارتز؟
بعد دراکو اذیتش کنه اما هری مراقبش باشه، اما هری با لرد سیاه بمیره...
مرسیی مهربونم:)
خب ایده ی قشنگیه اگه داستان بعدی نوشتم ببینم چی میشه:) مرسی
عالی بوددد🥲پارت بعدی ایشالا
لونا مال من منتشر نمیشههه ۳ بار گذاشتم رد شد حقیقتا خسته شدم💔🥲
مرسیی:)
قشنگم می فهمم خسته شدی ولی امیدوارم منتشر شه
مرسی:((