سلام به همه اینم پارت دوی این داستان هست
این داستان:سرزمین بی قانون
بیل:هه از زمانی که من و کیل و ویل اون طلسم رو اجرا کردیم یه هفته میگذره بعد سایفر ها به جای خشن تری تبدیل شده هر کسی به فکر خودشه حاضرن برا بقا و غذا،آب،برق و خونه باهم بجنگن کیل هم از شدت قدرت طلسم به خواب عمیقی فرو رفته هست ویل رو هم زندانی کردم که اوضاع رو عوض نکنه😈
ویل:خیلی میترسم همه ی سایفر ها فقط به فکر خودشونن به هیچکسی کمک نمی کنن 🙁 نمیدونم تا کی اینجا زندانی هستم ولی واقعا اوضاع بدی هستش 😢(و یهو کیل بیدار شد)کیل:ها کی منو بیهوش کرده الان آتیشش می زنمممم🔥🔥🔥🔥🔥بیل:آروم باش فلفل عصبانی کیل:منو اینجوری صدا نکن😑
بیل:هوی ویل باید بریم غذا پیدا کنیم بیا بریم ویل:نمیخواید منو بکشید؟ بیل:دیوانه ای ما داداشیم فقط بهت زور گفتیم بیا دیگه ویل:باشه اما مواظبمی بیل:بیااااااا ویل:جوابمو ندادی😕بیل:خب باشه هستم فقط بیااااااا و ۳ سایفر رفتن دنبال غذا
که یهو جلوشون همه ی خانواده شون بودند از جمله:بابا مامان پدربزرگ و مامان بزرگ داییشون خاله شون عمه و عمو هاشون و ۱۰۰ تا داداش خواهرشون همه اومدن که به کیل و ویل و بیل حمله کنن که یهو تصف بچه ها رفتن پیش بیل بابای بیل(اسمش زیله) زیل:بچه ها دارید چی کار می کنید اونها بعد مارو نابود کردن بعضی از ماهارو کشتن و سایفر اعظم که یهو زیل گریه اش گرفت
مامانشون(اسمش عیله)عیل:بچه ها برگردید ما باید اون ۳ تا خائن رو تبعید کنیم نصف بچه ها:نه شما ها خیلی زورگویید عمرا ما تو این بعد سایفر ها می مونیم و منطقه به منطقه ی اینجا رو نابود می کنیم چون سایفر اعظم یکی از بدترین سایفر ها هست و شما ها مارو تنبیه می کردید چون نمی خواستیم دست سایفر اعظم رو بوس کنیم(واقعا کلمه دیگه ای که این معنی رو بده نمی تونستم پیدا کنم)
بیل:ممنون داداشا و خواهرا حالا کی میخواد رو صندلی سایفر اعظم والیبال بازی کنههههههه همه: آرههههههه بریم تو کارش😍 (بعد از ساعت ها)بیل :خسته شدم حالا کی میخواد آبشار جاذبه رو نابود کنههههههه (همه هیجان زده بودند چون تا حالا اونجا رو ندیدند)
همه(حتی کیل و ویل):آرهههه بریم اونجا حتما خیلی خوش میگذره😋😋 و داشتن راهی میشدن که بیل از ویل پرسید:چطور شده که اینقدر اعتماد به نفس پیدا کردی ویل:همشو مدیون تو هستم داداش جون
بیل که شرمنده شده بود گفت :امم ببخشید که باهات بدرفتاری کردم خب من خیلی بد و تنها بودم حالا ما و کیل میشیم {{{{{کابوس های آبشار جاذبه}}}}} ویل:واو فک کنم عالی بشه و همه ی سایفر ها داشتند آماده میشدن
خب این پارت هم تموم شد بای 🖑🖑 (پارت بعد خیلی مهمه)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بچه ها
من تا پارت شیش رو الان نوشتم اگه می خواید پارت های بعد و پارت اول حداقل تا یه هفته دیگه میادش و می تونید تو پروفایلم ببینیدش خیلی توش اتفاق های باحالی می افته😉
خوب بود کاشکی پارت اولشم زودتر بیاد که بفهمیم قضیه از اول چی بوده و اینکه پارت بعد رو هم زودتر بنویس
پنج تا پارت نوشتم یک و سه چهار و پنجش تو برسیه اما زود میاد😉 خیلی اتفاق های جالبی قراره بی افته
هه هه ویل بد شد
آره این پارت دو هست پارت یک نمیدونم چرا تو برسیه😑