
بریدن مو در هنگام عزای عزیزی، آیین دیرینهای هست که در فرهنگهای مختلف رواج داشته. در این پست به تاریخچه و هدف از این رسم میپردازیم.
در شاهنامه شواهدی مبنی بر کندن مو هنگام مرگ عزیزی دیده میشه. یکی از این شواهد مربوط به عمل فریگیس (فرنگیس) در عزای مرگ سیاوش هست: همه بندگان موی کردند باز/ فریگیس مشکین کمند دراز | برید و میان را به گیسو ببست/به فندق گل و ارغوان را بخست | سر ماهرویان گسسته کمند/خراشیده روی و بمانده نژند. (شاهنامه، دفتر دوم، ابیات 2297-2299) این ابیات به سه جنبهی آیینی اشاره میکنه: گشودن موی بندگان، بریدن موی زن در سوگ همسر، و برمیان بستن آن. این رفتار آیینی در سوگواری، رسمی بسیار گسترده هست که از روزگار قدیم در سراسر جهان شواهدی دربارهاش وجود داره. پیدا کردن معنای این آیین در گسترهی فرهنگها، به کمک یافتههای مردمشناسی، باستانشناسی، اسطورهشناسی و هم با شناخت بافت فرهنگ ها و عناصر اعتقادی باستان امکان پذیره.
از دوران پارینهسنگی به این سمت از باور به ایزدبانوی بزرگ (ایزدبانوی مادر)، نشانههای زیادی در فرهنگ جوامع وجود داره. همچنین در این فرهنگها نقش مو در مراسم خاکسپاری و سوگواری و نسبتش با ایزدبانوی مادر به شیوههای مختلف رو میشه دید که هنوز هم در این جوامع، از جمله ایران، نشانههایی ازش باقی مونده. «آیینها و اسطورههای باستان نیز شواهد باستانشناسی رابطهی تصویر ایزدبانو با آیین سوگواری و پیوند با جهان دیگر را نشان میدهد. این ایزدبانو که حامی مردگان تصور میشد، سرور آسمان و طبیعت و نماد باران و باروری، به سخن دیگر، سرچشمهی مرگ و زندگی تلقی میشد. زنان، در مراسم سوگواری موی خویش را، که آن نیز نمادی از باران و باروری بود، میبریدند و از همینجاست که آیین بریدن مو در عزا مرسوم شده است.» (Golan 1991, p.14) گولان، در کنار شواهد بسیار در اجرای این آیین گفته که کِتها (قبیلهی کوچکی در سیبری)، چهرهی زن مرده را با گیسوان بریدهاش میپوشونند، که این آیین احتمالا به معنی همسانسازی و همسانانگاری آن زن با ایزد بانو هست: کسی که به دیدار ایزدبانو میرود باید به سان او باشد. (Ibid, p.15)
همونطور که گفته شد بریدن مو رسم بسیار گستردهایه که هنوز در بین برخی جوامع از جمله ایران، مثلا در اقوام لر رایجه، که زنان در سوگ خویشاوندان نزدیکشون، موی خودشون رو میبرند. (بختیاری، ص199) این رسم نزد بعضی از اقوام مثل یاکِنهای شرقی، هنوز هم شایع هست که زنی، در مرگ همسر، موهای خودش رو میچینه و بر پیکر مرده میذاره. (Baechtold 2005, p.1267) گذشته از این در مناطقی از آلمان هم مراسمهایی به جا مونده که جملگی نقش مو در آیین سوگ رو نشون میده؛ از جمله ریش مرد مرده رو میتراشند، موهای زن مرده رو به عقب میبندند و در همین مراسم، دختران جوان گیسوانشون رو باز میکنند. در برخی موارد هم موی فرد مرده رو با دقت شونه میکنند و همون شونه رو در پایین تابوت قرار میدن. (Ibid, p.1268) یکی دیگه از شواهد بسیار کهن که در اون مردان هم در سوگ یکی از پهلوانان، موی خودشون رو میبرند، داستان آشیل هست. او و همراهانش، در مرگ دوست خود، "پاتروکلس" ، موهاشون رو میبرند و بر پیکر او قرار میدن. (Ibid, p1267) یا در حماسهی گیلگمش میبینیم که پس از مرگ "انکیدو"، یار نزدیکش، موهاش رو میبره و پراکنده میکنه. (ساندارز، ص139)
به نظر انسانشناسها آیین بریدن مو نمودار تمایز بین خانوادهی متوفا، که موهاشون رو نمیبرند، و خوایشاوندهای بیوهی اوست که موهاشون رو می برند. از این رهگذر، گویی تمام این آیین سوگواری در چهرهی بیوهی متوفا جلوهگر میشه که باید رنج عزلت رو متحمل بشه که نوعی "مرگ اجتماعی" هست. در پایان این دورهی انزوا، پیوند او با خویشاوندان شوهر مردهاش پایانیافته تلقی میشه و به زندگی برمیگرده. موهاش رو رشد میده و پس از اون مجاز به ازدواج مجدد هست. پس نمادگرایی این آیین، خصلت اجتماعی داره؛ نه فردی و خصوصی. (Leach 1967, p. 87) از سوی دیگه پیوند نمادین مو با باران و گیاه رو در بسیاری از فرهنگ میتونیم ببینیم. از پیوند نمادین مو و گیاه در منابع دینیِ فارسیِ میانه مکررا یاد شده. مثلا در روایت پهلوی (ص54) گفته میشه:«اهورامزدا گیاهان را از موی خود آفرید.» نمادپردازی باران و آب در پیوند با مو هم بن مایهای آشنا در رابطه با ایزدبانوی مادر هست. بر این اساس گیاه و آب، نماد باروری و حیاتاند و در نمادپردازی با اندام انسان، با مو پیوند خوردن. (مختاریان 1) پس اگر به هنگام مرگ شخص، خویشان نزدیک او، رفتار خاصی با موهای خود انجام میدهند، بیشتر به جنبهی نمادین پیوند مو و زندگی اشاره داره و بریدن موها در سوگواری نشانهی مرگ هست.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!