
امیدوارم خوشت بیاد Lily...

1. والدین لیلی مسحور دنیایی بودند که کوچکترینشان برای زندگی در آن رفته بود. آنقدر شبیه یک افسانه بود که نمی توانستند تصور کنند ممکن است خطرناک باشد. لیلی هرگز در مورد چیزی بدتر از اتفاقات بد شکل تبدیل به آنها چیزی نگفت، در صورتی که او را مجبور به ترک هاگوارتز به دلیل نگرانی برای امنیت خود کنند.🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱2. هنگامی که پیتر گریه کرد و سوء ظن خود را در مورد رموس بیان کرد، لیلی واقعاً معتقد بود که پیتر نمی تواند واقعاً به کسی صدمه بزند.

3. اولین ه.س.و.ب (بر عکس) لیلی با یک پسر ماگل در سومین تابستان او از هاگوارتز بود. نام او برایان بود (او هرگز نام خانوادگی او را یاد نگرفت). او یک فوتبالیست و به طرز مقاومت ناپذیری مغرور بود.🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 4. وقتی پیتر برای اولین بار پسر تازه متولد شده خود را در آغوش گرفت، لیلی احساس ترس کرد. بعداً خودش را متقاعد کرد که فقط نگران است که پیتر به اندازه کافی از سر هری حمایت نکند.

5. او هرگز واقعا پتونیا را درک نکرد. وقتی کوچک بودند صمیمی نبودند، اما وقتی فهمید که در شرف مرگ است، لیلی به شدت دلتنگ خواهرش شد.🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 6. او متوجه شد که جیمز پاتر در سال ششم به طور واقعی به دنبال او می رود و هر بار که وارد عوام گریفیندور یا هر یک از کلاس های مشترک آنها می شد، یک هفته تمام از او عکس می گرفت.

7. سوروس اسنیپ یک نابغه متفکر و تیره چهره با سابقه مرموز بود و مصمم بود که او را درک کند. به طور تصادفی، اشتیاق او به اسنیپ همزمان با عشق او به لاک ناخن بنفش و فیلم Blue Oyster Cult Don't Fear The Reaper را در بر گرفت.🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 8. تا سال سوم، پاتر فقط یک ابزار آزار دهنده دیگر بود. لیلی وقتی او را با سیریوس، پیتر و ریموس گرفتار کرد و اسنیپ را خشن کرد. این شروع شهرت او به عنوان یک مدافع ضعیف بود، و او معمولا مجبور بود از آنها در برابر جیمز و دوستانش دفاع کند.

9. لیلی مطمئن بود که طلسم، درخشان ترین کلاس در تاریخ همه چیز بود.🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱10. لیلی در آغاز سال چهارم تصمیم گرفت که پسران خانواده های جادوگران به طرز ناامیدکننده ای در مورد دختران احمق هستند. او مطمئناً هرگز شاهدی بر خلاف آن ندیده بود.

11. او از یک دختر کوچک در حومه لندن، به یک دانش آموز در مدرسه جادو، به یک جنگجوی زیرزمینی در یک جنگ آرام (و سپس نه چندان آرام)، به یک مادر باردار تبدیل شده بود، و زندگی تبدیل شد. با هر نقش جدیدی که او می پذیرفت، سورئال تر بود.🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 12. لیلی با فارغ التحصیلی چندین بار با لوسیوس مالفوی ملاقات کرده بود و با هر برخورد شدیدتر از او متنفر بود. در زمان فارغ التحصیلی، او را به خاطر تلاش برای ب.وسی.دن او در طاقچه ای در ورودی ورودی، او را هجو کرد. موهای او برای یک هفته آبی روشن بود، و نارسیسا بلک با صدای بلند و علنی درباره رد دو.س.ت پ.س.ر.ش از "یک ماگل زاده" و خرده فکری انتقامهای کوچک صحبت کرد.

13. مارلین مککینون در شش ماه درگیری بیشتر از آنچه که در تمام دوران تحصیلیاش یاد گرفته بود، به او هگزهای جزئی آموزش داد.🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 14. وقتی لیلی شش ساله بود، پتونیا داستان شاهزاده خانم و نخود را به او گفت و او را متقاعد کرد که تمام بالش های خانه را روی تخت خواهر بزرگترش جمع کند.

15. در سال ششم، دو ماه قبل از اینکه بالاخره رضایت داد با جیمز به هاگزمید برود، لیلی به ریموس یک کار دستی در کتابخانه داد. هیچکدام از آنها کاملاً مطمئن نبودند که چه اتفاقی افتاده است، و هیچکدام از آنها ریونکلاو سال چهارم را در راهروی بعدی ندیدند، که در میان حجمی از طلسمهای عشق نیمه فراموششده و دیوانهوار به دنبال طلسم مخالف میگشت.🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱16. او در ده سالگی سه دوستِ دختر خوب در مدرسه داشت، اما زمانی که در هاگوارتز شروع به کار کرد به ندرت در تابستان آنها را می دید. به جای اینکه سعی کنید یک دروغ را حفظ کنید، اجتناب از سؤال ساده تر بود.

17. بهترین خاطره زندگی لیلی روزی بود که از دیدار پتونیا و دادلی (البته در زمانی که ورنون سر کار بود) به خانه برگشت و متوجه شد که جیمز و هری هر دو در کف سالن خوابیده اند، مثل توله سگ هایی که در وسط بازی غلبه کرده اند. .🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 18. 15 دسامبر 1979، سیریوس به آپارتمان تازه از.دو.ا.ج کرده توسط فلو رسید. او تازه از آپارتمان جدید پیتر آمده بود و به آنها گفت که متوجه شده است پیتر لباس زیر چرمی دارد. به نوعی، لیلی واقعاً تعجب نکرد

19. در سال اول، لیلی از هاگرید وحشت داشت، اما از نشان دادن آن خودداری کرد. در پایان سال، او کاملاً به او علاقه داشت، اما فکر می کرد که او کمی دیوانه است.🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 20. آخرین و آخرین فکر لیلی این بود که او بیش از هر چیز از ولدمورت متنفر بود، اما او پسر کوچکش را حتی بیشتر از آن دوست داشت.
امیدوارم خوشتون اومده باشه 🌱
خب دیگه بگین از کی بزارم☘️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
درستش اونز هست
ممنون که گفتی
بیشتریا میگفتن ایوانز من از خدا بی خبرم نوشتم ایوانز 😐
آهان آخه تو شجره نامه آخر فرزند نفرست شده نوشته بود اونز منم گفتم بدونی مگر نه منظوری بدی نداشتم 😉
از جیمز پاتر بزار./بابای هری/
چشم حتما
سپاس
اگه از اسنیپ و دامبلدور بسازی خیلی خوب میشه
از اسنیپ ساختم توی بررسیه از دامبلدور هم میسازم
تنکیو
تولدت مبارک
ممنون عزیزم 🧡
قشنگ بود ولی ترجمش ضعیف بود.
ممنون🧡
نمیدونمفقط ترنسلیت منه یا مال همینطوره. یجوری ترجمه میکرد. بعضی جاهاش خودمم نمیدونستم چیکار کنم
اشکال نداره.
تولدت مبارک قشنگیییی😍🎊🎊✨✨✨❤❤❤❤
ممنون عزیزم🧡
و ممنون بابت امتیاز 🤍
آجی تولدت مبارک 💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗
ممنون آجی. و ممنون بابت امتیاز 🤍
لیلی لونا البته خیلی کمیته پس دراکو
دراکو رو یکی دیگه هم گفته بود، اگه بخوای میگردم از لیلی لونا هم میزارم
اگه از لیلی لونا پیدا کردی بذار
باشه
از اسنیپ بساز
یکی دیگه هم گفته بود . فردا میسازم حتما
ایوانز نه
Evans
یعنی اونز نوشته میشه
ممنون که گفتی
خواهش